۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه

آمریکا به خاطر مردم ایران مجاهدین را از لیست تروریستی حذف نکرده


چند روز پیش به یکباره خبری توجه محافل سیاسی ایرانی را به خود جلب کرد و آن تصمیم دولت آمریکا مبنی بر بیرون آوردن نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست سازمان های تروریستی خود بود.
درباره چرایی و چگونگی این موضوع دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بی گمان این کار یک شکست برای لابی جمهوری اسلامی در آمریکا و همینطور یک پیروزی برای لابی مجاهدین است و البته وقوع این اتفاق نیز قابل پیش بینی بود زیرا از چند سال پیش شماری از سیاسیون مطرح و با نفوذ آمریکا از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در نشست های پر خرج و پر زرق و برق مجاهدین شرکت می کنند.
اما ما باید از خود بپرسیم که آیا مخالف بودن سازمان مجاهدین با جمهوری اسلامی به معنای ملی بودن و دموکرات بودن این سازمان است و آیا دولت آمریکا برای حمایت از مردم ایران نام این سازمان را از لیست تروریستی خود خارج کرده است؟
بی گمان پاسخ این دو پرسش خیر است.
کارنامه مجاهدین و خیانت های آنها به ایران و ایرانی و در آغوش گرفتن و دادن دست اتحاد با صدام حسینی که می خواست قادسیه دوم را در ایران رقم بزند و کشتن هزاران ایرانی مدافع خاک میهن (که خود مجاهدین نیز آن را تایید می کنند) و همینطور فعالیت های تروریستی این سازمان در پیش از دوران جمهوری اسلامی و همبستگی آنها با خمینی هیچکدام گواه بر ملی بودن این سازمان نیستند و بیشتر بیانگر فرصت طلبی این سازمان و ضد ایرانی بودن این سازمان است.
درباره دموکرات بودن این سازمان نیز کارنامه این سازمان تروریستی و معجون ایدئولوژیک حاکم بر این سازمان که ترکیبی از اندیشه های ضد آزادی و مخرب و اسلامگرایی علی شریعتی به همراه چپ گرایی بسیار عقب افتاده است به مانند هر حکومت و سازمان ایدئولوژیک و تمامیت خواه دیگر از انسانها رباطهای تحت امر خود را ساخته و نمی توان باور کرد که سازمانی که در درون خود از انسانها اینچنین رباطهایی  ساخته در فردا روزی به آزادی و دموکراسی پایبند باشد. سازمانی که زنان و مردان در آن به مانند جمهوری اسلامی کاملا از یکدیگر جدا شده اند و آن حجاب احمقانه و ضد انسانی را به گونه ای روی زنان انداخته که حتی یک تار مویشان مشخص نباشد و یونیفرم و لباس های متحدالشکل بر تن اعضایش کرده حتی کورسویی از دموکراسی را نشان نمی دهد و تنها به مانند اصلاحاتچی ها و کسانی که نام متناقض و احمقانه ملی مذهبی را روی خود گذاشته اند سوغاتش برای ایران و ایرانی حکومت اسلامی از نوعی دیگر (به زعم خودشان) خواهد بود.
حال باید از خود بپرسیم چرا آمریکا نام این سازمان را از لیست تروریستی خود خارج کرد؟ همانگونه که در ابتدای مطلب گفتم بخشی به لابی نیرومند و پول هایی است که این سازمان در میان سیاستمداران آمریکا پخش کرده اما این همه ماجرا نیست حداقل از دید من. دولت آمریکا با این کار خود در واقع ابتدا می خواهد هشداری به جمهوری اسلامی درباره حل مشکل اتمی خود بدهد و در گام بعد روی مجاهدین به عنوان گزینه برای پس از جمهوری اسلامی حساب می کند همانگونه که در کشورهای شمال آفریقا نیز نه روی نیروهای ملی و سکولار بلکه روی طیفی از اسلامی ها سرمایه گزاری کرد و حکومت های اسلامی البته با حاکمان کراوتی را در آن کشورها مستقر ساخت زیرا برگ حکومت های اسلامی یا بهتر است بگویم قلاده حکومت های اسلامی که دور گردن مردم سرزمین های اسلامزده است هنوز برای غرب جذاب است زیرا هنوز هیچ ابزار بهتری برای عقب مانده نگه داشتن این کشورها و سواری گرفتن از آنها وجود ندارد و از سوی دیگر عدم وجود یک تشکل نیرومند و ملی و سکولار دموکرات در برابر جمهوری اسلامی و چندپاره بودن اپوزیسیون و دعواهای احمقانه مربوط به گذشته که از برکات وجود و فعالیت های فسیل ها و پیر و پاتال های سیاسی است سبب شده است که غرب به خود اجازه بدهد روی هر سازمان و گروه تروریستی و ضد ایرانی برای آینده ایران سرمایه گزاری کند.
ما ایرانیان باید بفهمیم که اگر به خودمان نیاییم باید منتظر بنشینیم تا غربیها برایمان تصمیم بگیرند و آنها هم اگر به خودشان باشد یک حکومت ایدئولوژیک و اسلامی دیگر را به ما زورچپان خواهند کرد.

پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی

پنجم مهر 2571

۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

یاد همه دلاورانی که در راه دفاع از تمامیت ارضی جان باختند گرامی باد


سی و یکم شهریور سالروز یورش و تجاوز نیروهای عراق به خاک ایران است. یورشی که صدام حسین آن را قادسیه دوم نامیده بود و جمهوری پربرکت اسلامی نیز از آن با عناوینی مانند جنگ تحمیلی و دفاع مقدس یاد می کند.
درباره دلایل یورش نیروهای عراق به ایران می توان آنها را به دو بخش تقسیم کرد. بخش نخست اشتباهات احمقانه جمهوری اسلامی و اصولا عقب مانده های انقلابی بود که با اعدام و کشتن صدها تن از دلیرمردان و افسران میهن پرست ارتش آغاز شد و سبب زمین گیری ارتش ایران شد و این اندیشه را به ذهن صدام انداخت که با از بین رفتن و اعدام صدها تن از متخصصین نظامی ایران توازن قوا در میان نیروهای نظامی از بین رفته و او به سادگی می تواند ایران را اشغال کند و البته اشتباهات یا بهتر است بگویم حماقت های انقلابیون تا آنجایی ادامه یافت که مردم عراق از سوی خمینی گجستک به قیام علیه صدام تحریک شدند و بهانه لازم را نیز دست صدام دادند و بخش دوم دلایل آغاز این جنگ ناشی از کینه ای بود که عراقی ها و شخص صدام از ایرانیان پش از قرارداد الجزایر داشتند زیرا در آنجا با پرواز هواپیماهای ایرانی روی آسمان عراق در واقع عراقی ها به گونه ای تحقیر شده بودند و این بغض و کینه در وجودشان مانده بود.
به هر ترتیب این تجاوز به خاک ایران انجام شد و بخشهایی از خاک ایران به دست عراقی ها اشغال شد اما دلاوران ارتش ایران در حالی که فرماندهان خود را روی جوخه های مرگ دیده بودند به هر شکلی بود دوباره توانستند خود را متشکل کنند و البته با کمک نیروهای مردمی از خاک میهن دفاع کنند.
مهم نیست که این دلاوران چه باور و عقیده ای داشتند و در ارتش بودن یا سپاه و بسیج. مهم این است که حاضر شدند در راه دفاع از میهن حتی از جان خود نیز بگذرند و زیرا این نام آنان را تا ابد در میان میهن پرستان ایران جاودان کرده است.
اینکه جمهوری نکبت بار اسلامی که اساسا هیچ سنخیتی با ملت و ملی گرایی ندارد و حتی پایه گزارش ملی گرایی و ناسیونالیسم را کفر می دانست و اینکه جنگ باید پس از آزادسازی و بازپش گیری خرم شهر و بیرون راندن متجاوزان عراقی از خاک ایران پایان می گرفت به هیچ وجه نباید سبب شود که نیروهای ملی مخالف این رژیم عقب مانده از آن قهرمانان و میهن پرستان یاد نکنند زیرا ما با هر باور و عقیده ای که باشیم وجود داشتن و تکه پاره نشدنمان سرزمینمان ایران را مدیون آن قهرمانان هستیم.
نام های بسیاری می توان آورد. از تیمسار فلاحی و تیمسار بابایی و تیمسار شجاعی و عباس دوران و بسیارانی دیگر در ارتش تا برادران باکری و محمود کاوه و ابراهیم همت و حسن باقری و بسیارانی دیگر در میان نیروهای مردمی.

یاد همه این مهن پرستان گرامی و راهشان پر رهرو باد.

پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی

سی و یکم شهریور 2571

۱۳۹۱ شهریور ۲۹, چهارشنبه

خانم شادی صدر در دموکرات ترین کشورهای دنیا هم پاسخ ملت سازی و تجزیه طلبی مشت آهنین است



به تازگی و پس از جریانات بیانیه ضد ملی و ضد ایرانی دو حزب کرد و واکنش های به آن خانم شادی صدر پا به این عرصه گذاشتند و در نوشته ای با نام دموکراسی با تمام تبعات آن / در نقد مخالفان حق تعیین سرنوشت در واقع به مانند ملت سازان و تجزیه طلبان و به پشتیبانی از آنان تلاش کردند تجزیه طلبی را زیر عنوان زیبای حق تعیین سرنوشت و با زرورق دموکراسی به خورد حداقل بخشی از ملت ایران بدهند.
متاسفانه دموکراسی بهترین ابزار در دست این گروه از افراد شمرده می شود و به نام دموکراسی تلاش می کنند هر چیزی را مجاز بشمارند حال انکه در دموکرات ترین و مدرن ترین کشورها هم فرد یا گروه هایی که تلاش کنند با تبلیغات و ملت سازی های خود و تحرکاتشان بخشی از خاک کشور را جدا کنند با پاسخ محکم و مشت آهنین دولت مرکزی روبرو می شوند.
نگاهی به تاریخ معاصر غرب و همینطور وضعیت امروز گروه های تجزیه طلب در کشورهای دموکرات خود سند این نکته است.
شاید بهترین و به قول معروف دم دستی ترین نمونه برخورد با جدایی طلبی را بتوان در اسپانیا یافت. با وجود اینکه ایالت هایی مانند باسک و کاتالان تا حدی از اختیارات بیشتری برخوردار هستند اما هر بار کوچکترین تلاش آنان جهت جدایی بخشی از خاک اسپانیا با برخورد سخت و مشت آهنین دولت مرکزی اسپانیا مواجه شده چه در زمان استبداد ژنرال فرانکو و چه در دوران دموکرات شدن اسپانیا پس از فرانکو.
نمونه بسیار خوب دیگر در این زمینه برخورد دولت مرکزی فرانسه با جدایی طلبان ایالت باسک فرانسه است. گمان نمیکنم هیچکس و به ویژه یک ایرانی خود را در جایگاهی ببیند که بگوید فرانسه کشور دموکراتی نیست ولی در همین فرانسه که بی گمان یکی از بهترین و مدرن ترین دموکراسی های دنیا در آن حکمفرماست حکومت مرکزی در عین اینکه ساکنان ایالت باسک را به مانند هر فرانسوی دیگر صاحب حقوق شهروندی می داند ولی هرگونه تلاش آنها در جهت جدا کردن بخشی از خاک فرانسه را قاطعانه پاسخ داده است.
حتی نکته جالب این است که در کشوری که همه تجزیه طلبان و قوم گرایانی که امروز تبلیغ فدرالیسم را می کنند تا با وقوع فاجعه فدرالیسم در فردای ایران اهداف ضد ایرانی خود را پیش ببرند از آن به عنوان یک الگو برای فدرالیسم یاد می کنند یعنی آمریکا نیز با تجزیه طلبان و جدایی خواهان به سختی برخورد شد. جنگهای داخلی آمریکا به دلیل جدا شدن یازده ایالت از خاک آمریکا بود که دولت مرکزی به رهبری رئیس جمهور وقت آبراهام لینکلن به سختی علیه این کار جبهه گرفت و با آن برخورد کرد و جنگ داخلی آمریکا به وجود آمد و سرانجام نیز دولت مرکزی پیروز شد.
مگر آمریکا یک کشور دموکرات و تازه فدرال نبوده و نیست؟
من شک دارم که خانم شادی صدر که در بیرون از ایران زندگی می کنند این موضوعات تاریخی را ندانند و من جوان ایرانی از درون ایران بخواهم چنین چیزهایی را به ایشان یادآوری کنم ولی حداقل امیدوارم اینگونه باشد و از سر نا آگاهی بوده باشد و نه اینکه ایشان خودشان را به ندانستن زده باشند.
هر حرکتی را نمی توان به نام دموکراسی و حقوق بشر توجیه کرد. دموکراسی هم در همه جای دنیا و از جمله کشورهای مدرن دنیای غرب خطوط و حد و مرزی دارد که مهمترینشان تمامیت ارضی کشور است و جایی که تمامیت ارضی کشور زیر هر نامی به خطر بیفتد دولت مرکزی وظیفه دارد که از تمامیت ارضی کشور دفاع کند.
 در واقع دفاع از تمامیت ارضی و خاک کشور و یگانگی ملت چیزی نیست که خیلی ارتباط مستقیمی با دموکراسی داشته باشد. فارغ از دموکرات بودن یا نبودن دولت و حکومت مرکزی یکی از مهمترین وظایف دولت مرکزی و نیروهای نظامی هر کشوری دفاع از تمامیت ارضی و آب و خاک آن کشور است و نمی توان به بهانه دموکراسی هر کاری را مجاز دانست.
بر خلاف برخی تبلیغات که امروزه با شانتاژ قوم گرایان و تجزیه طلبان انجام می شود دفاع از تمامیت ارضی در هیچ جای دنیای مدرن پدیده ای منسوخ نیست و هیچگونه ارتباطی هم به اختلافات دینی و قومی و نژاد افراد ندارد.
تنها گروهی که از این تحرکات قوم گرایانه و تجزیه طلبانه شادمان می شوند دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی است و با استفاده از چنین حرکات احمقانه و ضد ایرانی می تواند خود را مدافع تمامیت ارضی ایران معرفی کند.


پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و یکپارچه و به امید آگاهی ایرانی

بیست و هشتم شهریور 2571

۱۳۹۱ شهریور ۲۶, یکشنبه

آقای نوری علا شما خودتان آتش بیار معرکه ملت سازی بودید



در آدینه ای که گذشت دکتر اسماعیل نوری علا مقاله ای از خود منتشر کردند با عنوان گل های اپوزیسیون انحلال طلب به دروازه خودی ! .
این نوشته ایشان به دو بخش تقسیم شده بود که بخش نخست آن درباره اعلامیه مشترک و تجزیه طلبانه احزاب کومله و دموکرات کردستان و واکنش هایی که از سوی افراد و نیروهای مدافع تمامیت ارضی ایران با باورهای سیاسی متفاوت بود و بخش دوم درباره فراخوان ملی و امضای شاهزاده رضا پهلوی بر این بیانیه بود.
درباره بخش دوم این مقاله که البته به قول یک هم میهن گرامی بیشتر به گزارش فوتبال شبیه است پاسخهای خوب و درخوری داده شد که تنها دو نمونه از آنها نوشته آقای نوری علا مراقب باشید جمعه گردیهایتان به ولگردی تبدیل نشود! از سوی آقای امیرحسین مهدی ایرایی و همینطور نوشته آقای همایون نادری فر با عنوان آلترناتیوسازان 57، در پی نسخه پیچی دوباره بود.
اما بخش نخست مقاله آقای نوری علا بخشی بود که کمتر به آن پرداخته شد و من در این نوشته کوتاه می خواهم کمی نیز به آن بخش از مقاله ایشان بپردازم.
ایشان در ابتدا کسانی که به بیانیه ضد ایرانی احزاب کرد پاسخ داده اند را دارای حس شبه میهن پرستی معرفی می کند و مشخص نیست که میهن پرستی از دید ایشان چیست. گویا به زعم ایشان میهن پرستی به معنای سکوت در برابر خیانت و میهن فروشی احزاب و گروه های محلی و قوم گرا است و جالب تر این است که ایشان چنین بیانیه ای از سوی احزاب کرد را نه از سر خیانت و میهن فروشی بلکه تنها یک اشتباه ساده معرفی می کند. به راستی نمی دانم ایشان خودشان را به نفهمیدن زده اند یا به راستی از درک لازم برای فهمیدن بیانیه دو حزب برخوردار نیستند که البته من احتمال میدم گزینه نخست باشد.
آقای اسماعیل نوری علا در کنار انگشت شمار افراد دیگری مانند آقای علیرضا نوریزاده نخستین کسانی بودند که تخم لق فدرالیسم را در میان اپوزیسیون ملی جمهوری اسلامی کاشتند و از مزیت ها و خوبی های فدرالیسم سخن می گفتند و این در حالی بود که هم با احزاب قومی محلی تجزیه طلب در رابطه بودند و هم حداقل با بخشی از اپوزیسیون ملی و فدرالیسم را به عنوان یک پیش شرط دموکراسی در ایران معرفی می کردند.
به مرور با مقالات و سخنان تلاش شد فدرالیسم تبدیل به یک بحث جدی شود و به دنبال آن موضوع ملت و ملیت به میان آمد و قوم گرایان و تجزیه طلبان ملت سازی خود را انجام دادند و آقای نوری علا هم همیشه در حالی که در ظاهر از قوم و اقوام سخن می گفتند ولی در پرانتز ملت سازی تجزیه طلبان را تبلیغ می کردند.
یاد زنده یاد داریوش همایون گرامی باد که با همه انتقاداتی که همواره به عنوان یک مشروطه خواه به عملکرد و دیدگاه های او داشتم در برابر فدرالیسم و ملت سازی ایستاد و هیچگاه حتی یک قدم از این موضوع ملی عقب نرفت.
ما ایرانیان میهن پرست نیز باید اینگونه باشیم و نگذاریم هیچگاه و با هیچ زرورقی نوری علا ها و نوریزاده ها و این دست افراد تجزیه طلبان را به عنوان نیروهای دموکرات و ملی به ما قالب کنند و مفاهیمی ضد ایرانی مانند فدرالیسم را به ما زورچپان کنند.
همه این ملت سازی ها سرچشمه شان همان فدرالیسم است که متاسفانه نیروهای ناسیونالیست از روز نخست آنگونه که باید و شاید در برابر آن نایستادند وگرنه امروز این تجزیه طلبان و خیانتکاران هر روز در نشست های اپوزیسیون حضور نداشتند و به خود جرات چنین تحرکات ضد ایرانی را نمی دادند.
بدانیم که فدرالیسم همان تجزیه ایران است و در این موضوع ذره ای نباید شک کرد و به دلیل همین اهداف شوم و ضد ایرانی است که تجزیه طلبان با رفراندوم ملی پس از سقوط این رژیم مخالفند و فدرالیسم را با زیرکی تمام به عنوان پیش شرط دموکراسی معرفی می کنند و البته امثال آقای نوری علا در اینگونه تبلیغات با آنها همراه و همگام هستند.

پیروز باشید. پاینده ایران یکپارچه و پاینده ملت ایران

بیست و ششم شهریور 2571

۱۳۹۱ شهریور ۲۴, جمعه

سیاسیون قوم گرا بازوی کمکی جمهوری اسلامی هستند


درست در زمانیکه شورای ملی از ایرانیان برای امضای اصول پیشنهادی خود دعوت به عمل می آورد و می رود تا برای نخستین بار یک تشکیلات فراگیر علیه این جمهوری پربرکت شکل بگیرد به یکباره دو حزب دموکرات و کومله کردستان بیانیه ای مشترک را منتشر می کنند. بیانیه ای که جای جای آن بوی فاشیسم و نژادپرستی و ضد ایرانی بودن را می دهد و جالب این است که این احزاب و اصولا بیشتر احزاب محلی نیروهای ملی و ناسیونالیست ایرانی را محکوم به نژادپرستی می کنند در حالی که نیروهای ملی چیزی جز حاکمیت ملت ایران (که همه ایرانیان فارغ از زبان و دین و نژادشان را شامل می شود) بر سرزمین ایران نمی خواهند ولی این احزاب محلی نه برای ملت ایران بلکه تنها برای بخشی از ایرانیان که با آنها زبان مشترک و نژاد یکسانی داشته باشند فعالیت می کنند و این فعالیتشان هم تنها در جهت تکه پاره کردن ملت ایران و ملت سازی های جعلی و صد البته چندپاره کردن خاک ایران است و من شخصا بعید می دانم که این جماعت و این احزاب و گروه ها و فرقه های محلی دلشان برای هم میهنان کرد و آذری و خوزستانی ما بسوزد.
 اساسا در این بیانیه ایران و ملت ایران هیچ جایگاهی ندارند و خطاب این بیانیه تنها و تنها هم میهنان کرد ما هستند و در واقع این احزاب با سواستفاده از نام هم میهنان کرد ما و البته ملت سازی جعلی خود می خواهند اهداف ضد ایرانی خود را پیش ببرند.
به دنبال این بیانیه نیروهای ملی که دل در گرو تمامیت ارضی ایران دارند به گونه های مختلف واکنش نشان دادند و از سوی دیگر سایر دشمنان آب و خاک ایران نیز بیانیه هایی ارائه دادند که برای نمونه می توانید اطلاعیه حزب تضامن دموکراتیک اهواز را مطالعه کنید و همچنین جمعی که خود را آزادیخواهان و فعالان مدنی کردستان معرفی کردند دیگر تیر خلاص را زدند و در بیانیه ای آشکارا گفتند :  ادامه حیات در چهارچوب مرزهای ایران برای ملت کرد غیر ممکن شده !  
تمامی این دست تحرکات قومی در کردستان و آذربایجان و تا حدی هم در خوزستان و بلوچستان و اینگونه ملت سازی های جعلی در درون ایران یک پیروز خواهد داشت و آن بی گمان جمهوری پربرکت اسلامی است و دلیل آن نیز مشخص است زیرا بسیاری از ایرانیان حتی با وجود تنفر و مخالفت صد در صد با این رژیم هیچگاه تن به تکه پاره شدن ایران نخواهند داد و رژیم از حس ناسیونالیسمی که در بند بند وجود ملت ایران نهفته است به سود خود استفاده خواهد کرد و جامعه ایران طبیعتا در یک قمار سرنوشت ساز میان ماندگاری جمهوری اسلامی و جدا شدن بخشهایی از خاک ایران ماندگاری این رژیم را انتخاب خواهد کرد زیرا برای بسیاری از ایرانیان تمامیت ارضی ایران خدشه ناپذیر و غیر قابل گفتگو است همانگونه که در زمان حمله عراق به ایران بسیاری از دلاوران ارتش ایران با وجود دشمنی و تنفر از این رژیم رفتند و از آب و خاک ایران دفاع کردند و البته آن دفاع جمهوری اسلامی را تا سالها بیمه کرد اما آنها ماندگاری این رژیم را به تصرف خاک ایران از سوی بیگانه ترجیح دادند و این ویژگی هر میهن پرست ایرانی است.
امروز نیز به همین شکل است. حتی جمهوری اسلامی گاهی به میان کردها یا بلوچ ها یا آذری ها یا هر بخش دیگری از ملت ایران می رود و جنایاتی را در میان آنان انجام می دهد تا بتواند تعصبات قومی را تحریک کند و سیاسیون قوم گرا نیز با فعالیت های خود خواسته یا ناخواسته (که به گمان در بسیاری از موارد با هماهنگی خود رژیم است) آب در آسیاب این رژیم می ریزند و برای بخشی از ملت ایران توجیه منطقی در جهت ماندگاری این رژیم را درست می کنند.
با اینگونه فعالیت ها و تحرکات قومی و ملت سازی های جعلی جمهوری اسلامی امروز می تواند ادعا کند که اگر در قدرت نباشد ایران تکه تکه خواهد شد و واقعیت این است که حداقل بخشی از ملت ایران به دلیل همین خیانت ها و سخنان ضد ایرانی سیاسیون قوم گرا این گفته را خواهند پذیرفت و در جهت سقوط این رژیم تلاش نخواهند کرد آن هم در شرایطی که هر روز ماندگاری این دستگاه خلافت اسلامی برای ایران و ایرانی زیانبار خواهد بود.

پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی

بیست و سوم شهریور 2571

۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

اگر خودمان بلند نشویم برایمان تصمیم خواهند گرفت


انتشار منشور شورای ملی و همینطور بیانیه شاهزاده رضا پهلوی که در آن دست خود را به سوی هر ایرانی میهن پرست دراز کرده اند جامعه ایران و در کنار آن اپوزیسیون جمهوری اسلامی را در وضعیت ویژه ای قرار داده است.
ما ایرانیان اگر می خواهیم خودمان آینده سرزمینمان را رقم بزنیم و ملت ایران برای سرزمینش تصمیم بگیرد و به سرزمین خود ادای دین کنیم باید برخیزیم و کمر همت ببندیم و وارد گود شویم و همینطور نیروهایی که خود را ملی می دانند نیز اگر به راستی یگانه هدفشان اعتلای ایران باشد امروز زمان آن است هرچند که من شخصا خیلی امیدی به بخش بزرگی از این اپوزیسیون ندارم و آنها را فسیل های سیاسی می دانم که ایران تنها برایشان یک ابزار است.
صدای تیک تاک ساعت برای ما ایرانیان به گوش می رسد. صدایی که می تواند شمارش معکوس برای یک فاجعه ملی باشد که اصولا موجودیت سرزمین ما ایران را به خطر بیندازد.
زمانیکه از یک سو سیاست ضد ملی و به دور از هرگونه دوراندیشی جمهوری پربرکت اسلامی سبب شده تا اقوام ایرانی و غیر شیعیان حتی ساده ترین حقوق انسانی را نداشته باشند و این موضوع بستر لازم برای همسایگان گرگ صفت و مزدوران و خیانتکاران را فراهم کرده تا با تبلیغ قوم گرایی و نژادپرستی و ملت سازی و تاریخ سازی جعلی خود بتوانند بخشی هرچند کوچک از ایرانیان را به سوی خود بکشانند و از سوی غرب و همینطور اسرائیل مشغول تحرکاتی در مرزهای ایران هستند و هر روز یک سیاستمدار غربی یا به دلیل باجی که از یکی از همسایگان ایران گرفته و یا به هر دلیل دیگر پیشنهاد تجزیه ایران را روی میز می گذارد ما ایرانیان باید کمی به خود  بیاییم و شرایط را درک کنیم و به این واقعیت پی ببریم که ایران یکپارچه دشمنان زیادی در جهان دارد چه همسایگان ایران و چه کشورهای بزرگ.
از سوی دیگر بیانیه مشترک احزاب کومله و دموکرات کردستان که اینبار در تلاشی متحد برای جدا کردن کردهای ایران از ملت ایران و استفاده از واژه ملت برای اطلاق هم میهنان کرد ما هستند باید برای نیروهای ملی و ناسیونالیست یک زنگ خطر جدی باشد و این نیروها شرایط حاضر را درک کنند و از جنگ های لفظی به راستی احمقانه فاصله بگیرند.
همسایگان ایران و مزدوران ایرانی آنها و همینطور شماری از قدرت های جهان در حال پیش بردن پروژه تکه پاره کردن ایران هستند. مزدوران از آذرآبادگان گرفته تا کردستان و بلوچستان و خوزستان مشغول فعالیت هستند و غربی ها هم پشت پرده از آنها حمایت می کنند و همینطور این جمهوری پربرکت اسلامی نیز با سیاست های خود به آنها کمک می کند.
 اگر نیروهای ملی دست در دست یکدیگر ندهند و نشکیلاتی را نداشته باشند که بتواند آنها را نمایندگی کند و همینطور مبارزات ملت ایران را هماهنگ و یکپارچه کند و حتی در صورت حمله نظامی به سرزمینمان ایران (که البته آرزو می کنم هیچگاه چنین اتفاقی رخ ندهد) به عنوان یک تشکل ملی و دارای وزن اجتماعی خود را معرفی کند و از هرج و مرج که می تواند بستر مناسب را برای همسایگان و مزدورانشان فراهم کند جلوگیری کند متاسفانه فردا روزی شاهد آن خواهیم بود که دیگر ایرانی وجود ندارد و ما تنها باید بر خرابه های تخت جمشید و پاسارگاد اشک بریزیم و افسوس بخوریم که به مانند پدران و مادرانمان و بر خلاف همه ادعاهایمان میراث داران خوبی برای این خاک پاک نبودیم.
برای ایران همه با هم دست در دست هم دهیم و تلاش کنیم که لکه ننگی به نام جمهوری اسلامی بدون هیچگونه زیانی به آب و خاک ایران از سرزمینمان پاک شود.

پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی

هجدهم شهریور 2571