۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

سه 28 مرداد - سه واقعه تاریخی



28 مرداد 1332

این روزها به مانند روند حدود سی ساله گذشته بسیاری مشغول  28 مرداد 1332 هستند و معمولا هم به جای بحث منطقی در این زمینه که قاعدتا باید به تاریخ سپرده شده باشد و در بستر تاریخ به سادگی پیرامونش تبادل نظر شود دعوا و دشنام انجام می شود. زمانی که واقعه ای (خوب یا بد از دید هر شخص) در نزد یک ملت به تاریخ پیوسته باشد بحث پیرامون آن در یک فضای منطقی و به دور از احساسات و حب و بغض انجام می شود و هر شخصی آزادانه دیدگاه و برداشت خودش را بیان می کند ولی متاسفانه فسیل های سیاسی چنین اجازه ای را نمی دهند و مرتب با سمپاشی هایی که در فضای سیاسی جامعه ایرانی می کنند تعصب و حب و بغض را باز تولید می کنند. ای کاش این ویژگی تنها در انحصار فسیل هایی بود که این آش حکومت اسلامی را برای ایران و ایرانی پختند. با کمال تاسف ما جوانان هم گرفتار این تعصب های احمقانه شده ایم و دو تن با عقاید متفاوت در یک زمینه نمی توانیم بدون دعوا و توهین و دشنام باهم به مانند دو انسان متمدن تبادل نظر کنیم و همه ما معتقدیم که سخن درست تنها از دهان ما خارج می شود و جمله درست تنها با قلم ما نوشته می شود.
من وارد بحث مستقیم درباره سقوط دولت زنده یاد دکتر محمد مصدق و روابط محمد رضا شاه با مصدق و سایر این قضایا نمی شوم و این موضوع به این دلیل است که متاسفانه با تلاش جمهوری اسلامی و رسانه های فارسی زبان غیر ایرانی و متاسفانه برخی از ایرانیان نا آگاه و متعصب این موضوع هنوز به تاریخ نپیوسته و پس از حدود شصت سال هنوز لایه کلفتی از تعصب روی آن نقش بسته و تلاش جمهوری اسلامی و این رسانه ها هم یک دلیل بیشتر ندارد و آن چیزی جز تفرقه انداختن میان مخالفان جمهوری اسلامی نیست زیرا آنها به خوبی فهمیده اند که متاسفانه ما مخالفان جمهوری اسلامی نمی توانیم هم با یکدیگر در زمینه یا زمینه هایی اختلاف نظر داشته باشیم و هم با هم در برابر جمهوری اسلامی همبسته و متحد باشیم پس تلاش می کنند از هر بستری برای بیشتر کردن این تفرقه استفاده کنند. امیدوارم روزی در آینده نزدیک این تعصب از بین برود و بتوان با احترام به یکدیگر بدون درگیری در این زمینه آزادانه و منطقی بحث کرد.


28 مرداد 1357

اما یکی از دو واقعه خونباری که متاسفانه به دلیل همین تعصب و اهمیت بیش از حد دادن به 28 مرداد 32 هر سال و همیشه در سایه قرار می گیرد و تنها اشاراتی کوچک به آن می شود به 28 مرداد 1357 مربوط می شود یعنی درست حدود شش ماه پیش از روی کار آمدن حکومت آخوندی.
در شبی از شبهای تابستان در شهر آبادان حدود چهارصد هم میهن ما فارغ از همه داستانهای آن روزگار در سینما رکس در حال تماشای فیلم بودند که جنایتکاران و سرداران اسلام ناب محمدی دست به یکی دیگر از جنایات خود زدند و با نهایت شقاوت و سنگدلی به مانند پیشوایان جنایتکار دین و آیینشان برای به قدرت رساندن خود چهارصد انسان را زنده زنده در آتش سوزاندند و متاسفانه حکومت محمد رضا شاه و در راس همه مزدور بزرگ و نخست وزیر وقت جعفر شریف امامی به جای برخورد با عاملان این جنایت که با تحقیقات مستند زنده یاد دکتر محمد رضا عاملی تهرانی کاملا مشخص بودند در این زمینه سکوت کردند و این سکوت سبب خشمگینی خانواده های داغدیده و همچنین پیوستن مردم آبادان و به ویژه کارگران پالایشگاه نفت آبادان به این انقلاب نکبت بار شد.
همین تحقیقات دکتر عاملی تهرانی سبب اعدام این مرد بزرگ و میهن پرست شد.
در کتاب پشت پرده انقلاب - اعترافات حسین بروجردی که به کوشش دکتر بهرام چوبینه گردآوری شده حسین بروجردی کاملا این ماجرای آتش زدن سینما رکس را با جزئیات شرح می دهد. همینطور خانم شیدا نبوی نیز تحقیقی بسیار خواندنی با نام فاجعه سینما رکس آبادان دارند که بسیار در این زمینه روشنگر است.
لازم است در اینجا به نویسنده و کارگردان و بازیگر خوب و متعهد سرزمینمان آقای پرویز صیاد نیز اشاره بکنم که در نخستین سالهای حکومت آخوندی نمایشنامه ای مستند با نام ((محاکمه سینما رکس آبادان)) را روی صحنه برد و کمک بسیاری به فراموش نشدن این جنایت هولناک کرد.


28 مرداد 1358

سومین 28 مرداد تاریخی در سرزمین ما ایران یادآور جنایتی علیه هم میهنان عزیز و مظلوم کرد ماست که با فرمان جهاد خمینی علیه آنها دهها تن از این هم میهنان به قتل رسیدند. خمینی برای انجام این جنایات در این منطقه دست پرورده خود که از نظر مشکلات روانی با خمینی برابری می کرد یعنی صادق خلخالی به مناطق کردنشین و این بیمار روانی با شقاوت تمام در دادگاه های چند دقیقه ای حکم اعدام صادر می کرد.

به راستی انقلابی که پایه اش با این جنایات گذاشته شده باشد آخر و عاقبتی بهتر از این نخواهد داشت.
بر خلاف تبلیغاتی که می کنند که این انقلاب از مسیر خود منحرف شده و از این دست سخنان بی پایه این جنایات و سایر جنایات از نخستین روز نشان می دهد که هیچ انحرافی در مسیر این انقلاب نکبت بار نبوده و هنوز ادامه همان مسیر سیاه و جنایت بار است.

به امید ایرانی آزاد و آباد و به امید آگاهی ایرانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیش از کامنت گذاشتن به نکات زیر توجه کنید :

1 - برای خود یک نام برگزینید و به گونه ناشناس کامنت نگذارید.
2 - داوری شما درباره من برای من ارزشی ندارد. پس آن را پیش خود نگه دارید.
3 - دشنام و اتهام بی سند به من و سایر نظر دهندگان ممنوع است.
4 - کامنت زیر هر پست باید در ارتباط با موضوع آن پست باشد.
در صورت رعایت نکردن هر یک از نکات بالا کامنت شما حذف خواهد شد.

پیروز باشید. پاینده ایران