۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

همان بهتر این بهار هفتاد سال سیاه به ایران نرسد


در چند ماه اخیر و در پی وقایعی که در خاورمیانه رخ داد و سبب سقوط حاکمان سه کشور تونس و مصر و لیبی شد و همینطور وقایعی که در کشورهایی مانند یمن و سوریه و... در حال وقوع است برخی نام بهار عربی را روی این اتفاقات گذاشتند.
زمانیکه چند روز پیش رهبر انقلابیون لیبی با یک متر ریش در برابر دوربین ظاهر شد و از حکومت اسلامی میانه رو (همان مزخرفاتی که آن روشنفکرنمای دو زاری و تحصیلکرده غرب مهدی بازرگان می گفت و امروز هم شیعیانش می گویند) سخن گفت دیگر شک من به یقین تبدیل شد که لیبی در حال تشکیل یک جمهوری اسلامی دیگر در خاورمیانه است. وضعیت مصر هم که از همان پیش از سقوط حسنی مبارک تا حد زیادی مشخص بود که به کجا می رسد. قدرت بسیار زیاد تروریست های اخوان المسلمین چیزی نیست که بتوان از آن گذشت و در روزهای گذشته شاهد تهاجم به سفارت اسرائیل در مصر بودیم و نشان داد که مصر هم در دو راهی حکومت نظامیان و قدرت گرفتن اسلامیون است.
شماری از هم میهنان و از آن بدتر برخی نویسندگان و تحلیلگرانی که باید طبیعتا کمی دوراندیش تر باشند مرتب از آرزوی رسیدن بهار عربی به ایران سخن می گویند و می نویسند بی توجه به اینکه اگر مختصات سیاسی و تاریخی را کنار هم بگذاریم کاملا متوجه می شویم که این بهار قلابی و جعلی را ما سی و چند سال پیش به دنبالش رفتیم.
نکته مهم دیگر در این زمینه این است که بر خلاف تصور برخی از هم میهنان عزیزمان که غرب از دموکراسی و سکولاریسم در سرزمین ما و سرزمین هایی مانند ایران حمایت می کند در حالی که به هیچ وجه اینگونه نیست. غرب از اسلام رحمانی و اسلام میانه رو و این دست چرندیات و اسباب بازیهای جعلی که چند روز انقلابیون لیبی گفتند حمایت می کند حمایت می کند.
غرب به این راحتی ها حاضر نیست قلاده اسلام را که به سادگی با آن می تواند مردمان اسلامزده را کنترل کند از دست بدهد و رسانه های پارسی زبان غربی به خوبی نمایانگر این موضوع هستند. زمانیکه بحث های دینی که در این رسانه ها مطرح می شود همیشه افراد به اصطلاح کارشناس حاضر در برنامه آخوندهای کت و شلواری هستند و گاهی هم که می خواهند جو دموکراتیک به برنامه هایشان بدهند شخصی را در برابر آنها می گذارند که کمترین پژوهشی در زمینه دین به گونه عام و اسلام به گونه خاص انجام نداده (مانند برنامه پارازیتی که در آن خانم مهرانگیز کار در برابر آخوند یوسفی اشکوری قرار گرفته بود). خوشبختانه جامعه ایرانی پژوهشگر آگاه در زمینه اسلام کم ندارد. بهترین نمونه آن این است که دکتر مسعود انصاری دقیقا در همان شهری زندگی می کند که استودیوی صدای آمریکا در آنجاست. آیا مسئولان صدای آمریکا ایشان را نمی شناسند؟ بی گمان می شناسند. نام و کتابهای ایشان تا ایران هم رسیده است. اگر همزمان با اکبر گنجی یک پژوهشگر واقعی در آنجا بود به سادگی از او می پرسید شما که در مقاله هایتان یکی از اصول دین اسلام یعنی توحید را نفی می کنید چگونه هنوز ادعای مسلمانی می کنید؟ آیا این ادعا چیزی جز فریب دادن مردم است؟

خلاصه اینکه آرزو نکنیم که این شعارهای اسلام میانه رو و حکومت دموکراتیک اسلامی و این قوانین احمقانه و ضد انسانی قرآن و شرعیات به سرزمین ما برسد. سی و سه سال است طعمشان را چشیده ایم و دیگر قاعدتا می دانیم چیز دهن سوزی که نیست هیچ بلکه جز بدبختی و عقب ماندگی هیچ دستاوردی برایمان نداشته است و همچنین خیلی دلمان را به غرب خوش نکنیم زیرا کشورهای غربی تنها و تنها برای منافعشان کار می کنند. همین بس که این گندابی که اکنون در آن در حال دست و پا زدن هستیم آشی است که غرب برای ما پخت.
حواسمان هم جمع باشد که باز یکی از اسلامیون کت و شلواری را زیر درخت سیب ننشانند و به ما با عرض پوزش زورچپان کنند.

پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آزاد و آباد و به امید آگاهی ایرانی

۱ نظر:

  1. عالی بود مختصر و مفید. از قدیم گفته اند عاقلان را اشارتی کافیست!

    پاسخحذف

پیش از کامنت گذاشتن به نکات زیر توجه کنید :

1 - برای خود یک نام برگزینید و به گونه ناشناس کامنت نگذارید.
2 - داوری شما درباره من برای من ارزشی ندارد. پس آن را پیش خود نگه دارید.
3 - دشنام و اتهام بی سند به من و سایر نظر دهندگان ممنوع است.
4 - کامنت زیر هر پست باید در ارتباط با موضوع آن پست باشد.
در صورت رعایت نکردن هر یک از نکات بالا کامنت شما حذف خواهد شد.

پیروز باشید. پاینده ایران