بیست و یکمین روز از ماه آذر برابر با دهم دسامبر هم برای ایرانیان و هم برای همه مردم جهان روزی بزرگ و تاریخی به شمار می رود.
بازپس گیری آذربایجان
نخستین واقعه تاریخی مربوط به بیست و یک آذر که مربوط به ایرانیان است و جنبه ملی دارد مربوط به شصت و پنج سال پیش است که در چنین روزی پس از نزدیک به هفده ماه جدایی آذربایجان دوباره به آغوش گرم میهن بازگشت و میرجعفر پیشه وری و مزدوران شوروی در آذربایجان که فرمان تشکیل فرقه دموکرات جهت جدا کردن آذربایجان را از استالین گرفته بودند از ایران فراری شدند.
در این ماجرا به مانند پیش از آن و پس از آن یک چیز آشکار است و آن این است که آب و خاک ایران و همینطور منابع طبیعی ایران همیشه مورد چشمداشت روس ها بوده و احتمالا خواهد بود. چه زمانی که بی لیاقتی و خیانت قاجارها به اندازه ای بود که حتی میهن پرستی مانند عباس میرزا هم نتوانست از جدا شدن بخشی از ایران جلوگیری کند و چه در ماجرای جمهوری گیلان و فرقه جنگل و همینطور فرقه دموکرات در آذربایجان و قاضی محمد در کردستان.
در ماجرای بازپس گیری آذربایجان دو عامل نقش بسیار مهمی را بازی کردند.
نخستین عامل داشتن سیاستمداری واقعی و راستین است که متاسفانه هنوز ایرانیان آنگونه که باید این مرد را گرامی نمی دارند و هنوز هم سیاستمدارانی اینگونه در میان ایرانیان کمیاب و شاید نایاب باشند و او کسی نیست جز احمد قوام (قوام السلطنه).
این مرد بر خلاف اکثریت مطلق شخصیت های سیاسی ایران در دوران مدرن از انگشت شمار افرادی است که به راستی می توان روی او نام سیاستمدار گذاشت. به مانند یک سیاست مدار واقعی از شعار و احساسات فاصله می گرفت. کسی زیاد از قوام سخنرانی در یاد ندارد زیرا از دید من این مرد اهل شعار نبود و یا بهتر است بگویم انسان پوپولیستی نبود که شعاری بدهد و احساسات توده مردم را جذب کند.
عامل مهم دیگر در بازپس گیری آذربایجان تهدید شوروی از سوی ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا بود که سبب ضربه نهایی به نیروهای شوروی و فرار مزدوران فرقه دموکرات به شوروی شد.
در جریان اشغال آذربایجان و همینطور بازپس گیری آن شماری از سربازان و افسران شریف و میهن پرست ارتش ایران نیز جان باختند که متاسفانه نامی از آنان در جایی نیست. در هر حال یادشان گرامی باد.
روز جهانی حقوق بشر
اما بیست و یک آذر و ده دسامبر شصت و سومین سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و روز جهانی حقوق بشر است. شصت و سه سال پیش در چنین روزی بشر یا بهتر است بگوییم دنیای غرب در آن روزگار به جایی رسید که تصمیم گرفت چهارچوبی برای حقوق اولیه هر انسان تعیین کند و آن چهارچوب تبدیل به معیاری برای دموکراتیک بودن یا نبودن حکومت ها شد.
در میان ایرانیان افراد زیادی هستند که خود را فعال حقوق بشر معرفی می کنند و همیشه در برابر تریبون های بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا هستند اما به معنای حقیقی کلمه حقوق بشر برایشان به اندازه پشیزی ارزش ندارد و تنها در فکر جذب بودجه ای هستند که از سازمان های مختلف بین المللی و دولت های خارجی برای موضوع حقوق بشر در ایران هزینه می شود.
یگانه کار این جماعت میکروفن به دست ترتیب دادن چند تظاهرات چند ده نفری است تا به سازمان ها و کشورهای خارجی نشان دهند که در حال فعالیت حقوق بشری هستند و حدس می زنم بسیاری از آنها حتی یک بار اعلامیه حقوق بشر را نخوانده باشند.
حقوق بشر نیز به مانند همه مفاهیم مدرن سیاسی و اجتماعی دیگر هیچ پیشوند یا پسوندی ندارد.
به آن مفتخوار شکم گنده عمامه به سری که از حقوق بشر اسلامی یا آن کشیش مفتخوار و هر دین فروش و خدافروش مفتخوار دیگری باید گفت که ادیان شما اگر می توانستند حقوق بشر داشته باشند برای پیروان خودشان داشتند نه اینکه تاریخ ادیان و به ویژه سه دین ابراهیمی با خون و خونریزی نوشته شده باشد.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آزاد و آباد و به امید آگاهی ایرانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیش از کامنت گذاشتن به نکات زیر توجه کنید :
1 - برای خود یک نام برگزینید و به گونه ناشناس کامنت نگذارید.
2 - داوری شما درباره من برای من ارزشی ندارد. پس آن را پیش خود نگه دارید.
3 - دشنام و اتهام بی سند به من و سایر نظر دهندگان ممنوع است.
4 - کامنت زیر هر پست باید در ارتباط با موضوع آن پست باشد.
در صورت رعایت نکردن هر یک از نکات بالا کامنت شما حذف خواهد شد.
پیروز باشید. پاینده ایران