بیست و یکم آذر ماه شصت و ششمین سالروز بازگشت آذربایجان به آغوش گرم میهن پس از یک سال اشغال به دست شوروی و مزدوران درون مرزی شوروی است.
دقیقا یک سال پیش از آن جعفر پیشه روی و فرقه دموکرات به دستور و پشتیبانی استالین و باقرف که بر خلاف تعهدات خود پس از جنگ جهانی دوم هنوز نیروهای نظامی خود را از خاک ایران بیرون نبرده بودند آذربایجان را اشغال کرد و در این بخش مهم از خاک ایران با خیانت و میهن فروشی تمام یک حکومت محلی به وجود آورد که فلسفه وجودی آن خدمت به شوروی و روس ها در راه چنگ انداختن چند باره به آب و خاک ایران بود.
روس ها که سالها و از دوره پادشاهی پتر آرزوی دست یافتن به آب های گرم جنوب ایران را داشتند پس از جنگ جهانی دوم و ورود نیروهایشان در خاک ایران بهترین فرصت را برای رسیدن به این آرزوی دیرینه خود می دیدند و با ایجاد فرقه ها و احزاب خود فروش در آذربایجان و کردستان و به قدرت رساندن مزدوران و خائنینی مانند پیشه وری و قاضی محمد در این مناطق که البته به پشتوانه جنایات فجیع این خیانتکاران در حق ملت ایران بود در تلاش برای به تحقق رساندن رویای قدیمی خود بودند. رویایی که نزدیک به دو دهه پیش از آن با ایستادن رضا شاه بزرگ در برابر فرقه جنگل و خیانتکارانی مانند میرزا کوچک خان با شکست مواجه شده بود.
اما این بار گویا وضعیت برای روس ها متفاوت به نظر می رسید . محمدرضا شاه جوان که حداقل در ظاهر به نظر می رسید قاطعیت پدر را ندارد و آشفتگی درون ایران و موتور تبلیغاتی نیرومندی به نام حزب توده در ایران شرایط را متفاوت می کرد.
اما همه چیز طبق خواسته روس ها پیش نمی رود و پس از مذاکرات نخست وزیر وقت ایران (حکیمی) با پیشه وری و درخواست های وقیحانه پیشه وری و معرفی دولت جعلی خود به عنوان دولت ملی آذربایجان محمدرضا شاه جوان تصمیم می گیرد که وارد عرصه شود و در نخستین گام محمدرضا شاه پهلوی سوگند می خورد که حتی به قیمت سقوط حکومت شخص خودش و قطع دستانش سند جدایی آذربایجان را امضا نکند و تصمیم قاطع برای بازگرداندن همه بخشهای جدا شده از خاک میهن می گیرد و به همین منظور به یکی از بزرگترین سیاستمداران تاریخ معاصر ایران که هیچگاه هم رابطه چندان خوبی با او نداشت یعنی احمد قوام پیشنهاد نخست وزیری می دهد و از او می خواهد به هر قیمتی شده آذربایجان را که زیر حکومت دست نشانده بیگانگان بود به آغوش میهن بازگرداند و مجلس نیز به قوام رای اعتماد می دهد و خود محمدرضا شاه جوان هم به نیروهای ارتش ایران به فرماندهی تیمسار رزم آرا دستور آماده باش می دهد.
قوام در گام نخست با توجه به آغاز جنگ سرد شکایتی به سازمان ملل می نویسد و پس از آن از امریکایی ها درخواست کمک می کند و سپس راهی مسکو می شود تا با شخص استالین دیدار داشته باشد. در آن دوران به تازگی منابع نفت و گاز شمال ایران کشف شده بود و قوام در توافقی از استالین می خواهد که در برابر گرفتن امتیاز نفت شمال از ایران نیروهایش را از خاک ایران بیرون ببرد و در این زمان حتی شماری از ایرانیان میهن پرست در آذربایجان با اطلاع از این توافق قوام را خائن می نامند. همزمان با این توافق که استالین به سادگی نمی تواند از آن بگذرد دولت وقت آمریکا به ریاست ترومن شوروی را تهدید می کند که در صورت ترک نکردن خاک ایران علیه شوروی اقدام نظامی خواهد کرد و پس از این تهدید استالین با قوام که هنوز در مسکو بود تماس می گیرد تا از پا بر جایی توافق نفت شمال اطمینان حاصل کند و قوام نیز به او اطمینان می دهد.
همزمان در ایران ارتش ایران که به دستور شاه و تیمسار رزم آرا راهی مناطق اشغالی شده بود موفق به آزادسازی شهرهایی مانند قزوین و زنجان و اطراف آنها می شود و با استقبال مردم این مناطق مواجه می شوند تا اینکه در نیمه شب با تماس استالین با باقرف دستور خروج نظامیان شوروی از ایران صادر می شود و در گام نخست خود مردم آذربایجان در شهرهایی مانند اردبیل و تبریز و ارومیه به دفاتر فرقه دموکرات حمله می کنند و همزمان ارتش ایران نیز خود را به این مناطق می رساند و با استقبال گرم مردم آذربایجان مواجه می شود. قیام مردم میهن پرست آذربایجان علیه فرقه دموکرات و استقبال آنها از ارتش ایران نشان می دهد که بر خلاف دروغها و چرندیاتی که پانگرگهای و مزدوران عقب مانده علیف می گویند در گام نخست خود مردم آذربایجان بودند که با حس عمیق میهن پرستی خود برای پایین کشیدن خیانتکاران دست به کار شدند.
پیشه وری و چند تن دیگر از همراهانش از ایران فرار می کنند و شمار دیگری از خیانتکاران نیز به دست نیروهای ارتش ایران همانجا به دار کشیده شدند (که البته بی گمان با معیارهای امروزی کاری غیر انسانی بوده) و قوام نیز که تایید نهایی توافقش با استالین را به پس از انتخابات مجلس موکول کرده بود و اطمینان داده بود که دوستان و هوادارانش اکثریت مجلس را در اختیار خواهند داشت پس از برگزاری انتخابات با نمایندگان مجلس لابی کرد و از آنها می خواهد به توافقنامه نفت شمال رای منفی دهند.
پس از سقوط فرقه دموکرات و با پیشروی نیروهای ارتش خائنین دیگر به رهبری قاضی محمد نیز که جمهوری مهاباد را راه انداخته بودند سقوط کردند و شخص قاضی محمد هم به دار آویخته شد و البته لازم به ذکر است احمد قوام سالها پس از آن گفت که با اقدام نظامی چه در آذربایجان چه در مهاباد مخالف بوده و ترجیح می داده با مذاکره و دادن و گرفتن امتیاز به این خیانتکاران موضوع خاتمه پیدا کند که من شخصا با همه احترامی که برای قوام به عنوان سیاستمدار راستین و میهن پرست که بر خلاف صاحب آن قاب عکس معروف به هیچ وجه آلوده به پوپولیسم نبود قائلم اما مذاکره با خیانتکاران و کسانی را که در جهت جدا کردن بخشی از خاک ایران و ایجاد حکومت های محلی گام بر می دارند کاملا اشتباه می دانم هر چند که معتقدم ارتش هم تا حدی در برخوردهای خود با این افراد تندروی کرد اما در کل دخالت ارتش را در اینچنین موضوعاتی که با تمامیت ارضی کشور گره خورده کاملا لازم و مثبت می دانم و اصولا مهمترین وظیفه ارتش در هر کشوری دفاع از مرزها و آب و خاک آن کشور است.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی یکپارچه ، آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
بیستم آذر 2571
دقیقا یک سال پیش از آن جعفر پیشه روی و فرقه دموکرات به دستور و پشتیبانی استالین و باقرف که بر خلاف تعهدات خود پس از جنگ جهانی دوم هنوز نیروهای نظامی خود را از خاک ایران بیرون نبرده بودند آذربایجان را اشغال کرد و در این بخش مهم از خاک ایران با خیانت و میهن فروشی تمام یک حکومت محلی به وجود آورد که فلسفه وجودی آن خدمت به شوروی و روس ها در راه چنگ انداختن چند باره به آب و خاک ایران بود.
روس ها که سالها و از دوره پادشاهی پتر آرزوی دست یافتن به آب های گرم جنوب ایران را داشتند پس از جنگ جهانی دوم و ورود نیروهایشان در خاک ایران بهترین فرصت را برای رسیدن به این آرزوی دیرینه خود می دیدند و با ایجاد فرقه ها و احزاب خود فروش در آذربایجان و کردستان و به قدرت رساندن مزدوران و خائنینی مانند پیشه وری و قاضی محمد در این مناطق که البته به پشتوانه جنایات فجیع این خیانتکاران در حق ملت ایران بود در تلاش برای به تحقق رساندن رویای قدیمی خود بودند. رویایی که نزدیک به دو دهه پیش از آن با ایستادن رضا شاه بزرگ در برابر فرقه جنگل و خیانتکارانی مانند میرزا کوچک خان با شکست مواجه شده بود.
اما این بار گویا وضعیت برای روس ها متفاوت به نظر می رسید . محمدرضا شاه جوان که حداقل در ظاهر به نظر می رسید قاطعیت پدر را ندارد و آشفتگی درون ایران و موتور تبلیغاتی نیرومندی به نام حزب توده در ایران شرایط را متفاوت می کرد.
اما همه چیز طبق خواسته روس ها پیش نمی رود و پس از مذاکرات نخست وزیر وقت ایران (حکیمی) با پیشه وری و درخواست های وقیحانه پیشه وری و معرفی دولت جعلی خود به عنوان دولت ملی آذربایجان محمدرضا شاه جوان تصمیم می گیرد که وارد عرصه شود و در نخستین گام محمدرضا شاه پهلوی سوگند می خورد که حتی به قیمت سقوط حکومت شخص خودش و قطع دستانش سند جدایی آذربایجان را امضا نکند و تصمیم قاطع برای بازگرداندن همه بخشهای جدا شده از خاک میهن می گیرد و به همین منظور به یکی از بزرگترین سیاستمداران تاریخ معاصر ایران که هیچگاه هم رابطه چندان خوبی با او نداشت یعنی احمد قوام پیشنهاد نخست وزیری می دهد و از او می خواهد به هر قیمتی شده آذربایجان را که زیر حکومت دست نشانده بیگانگان بود به آغوش میهن بازگرداند و مجلس نیز به قوام رای اعتماد می دهد و خود محمدرضا شاه جوان هم به نیروهای ارتش ایران به فرماندهی تیمسار رزم آرا دستور آماده باش می دهد.
قوام در گام نخست با توجه به آغاز جنگ سرد شکایتی به سازمان ملل می نویسد و پس از آن از امریکایی ها درخواست کمک می کند و سپس راهی مسکو می شود تا با شخص استالین دیدار داشته باشد. در آن دوران به تازگی منابع نفت و گاز شمال ایران کشف شده بود و قوام در توافقی از استالین می خواهد که در برابر گرفتن امتیاز نفت شمال از ایران نیروهایش را از خاک ایران بیرون ببرد و در این زمان حتی شماری از ایرانیان میهن پرست در آذربایجان با اطلاع از این توافق قوام را خائن می نامند. همزمان با این توافق که استالین به سادگی نمی تواند از آن بگذرد دولت وقت آمریکا به ریاست ترومن شوروی را تهدید می کند که در صورت ترک نکردن خاک ایران علیه شوروی اقدام نظامی خواهد کرد و پس از این تهدید استالین با قوام که هنوز در مسکو بود تماس می گیرد تا از پا بر جایی توافق نفت شمال اطمینان حاصل کند و قوام نیز به او اطمینان می دهد.
همزمان در ایران ارتش ایران که به دستور شاه و تیمسار رزم آرا راهی مناطق اشغالی شده بود موفق به آزادسازی شهرهایی مانند قزوین و زنجان و اطراف آنها می شود و با استقبال مردم این مناطق مواجه می شوند تا اینکه در نیمه شب با تماس استالین با باقرف دستور خروج نظامیان شوروی از ایران صادر می شود و در گام نخست خود مردم آذربایجان در شهرهایی مانند اردبیل و تبریز و ارومیه به دفاتر فرقه دموکرات حمله می کنند و همزمان ارتش ایران نیز خود را به این مناطق می رساند و با استقبال گرم مردم آذربایجان مواجه می شود. قیام مردم میهن پرست آذربایجان علیه فرقه دموکرات و استقبال آنها از ارتش ایران نشان می دهد که بر خلاف دروغها و چرندیاتی که پانگرگهای و مزدوران عقب مانده علیف می گویند در گام نخست خود مردم آذربایجان بودند که با حس عمیق میهن پرستی خود برای پایین کشیدن خیانتکاران دست به کار شدند.
پیشه وری و چند تن دیگر از همراهانش از ایران فرار می کنند و شمار دیگری از خیانتکاران نیز به دست نیروهای ارتش ایران همانجا به دار کشیده شدند (که البته بی گمان با معیارهای امروزی کاری غیر انسانی بوده) و قوام نیز که تایید نهایی توافقش با استالین را به پس از انتخابات مجلس موکول کرده بود و اطمینان داده بود که دوستان و هوادارانش اکثریت مجلس را در اختیار خواهند داشت پس از برگزاری انتخابات با نمایندگان مجلس لابی کرد و از آنها می خواهد به توافقنامه نفت شمال رای منفی دهند.
پس از سقوط فرقه دموکرات و با پیشروی نیروهای ارتش خائنین دیگر به رهبری قاضی محمد نیز که جمهوری مهاباد را راه انداخته بودند سقوط کردند و شخص قاضی محمد هم به دار آویخته شد و البته لازم به ذکر است احمد قوام سالها پس از آن گفت که با اقدام نظامی چه در آذربایجان چه در مهاباد مخالف بوده و ترجیح می داده با مذاکره و دادن و گرفتن امتیاز به این خیانتکاران موضوع خاتمه پیدا کند که من شخصا با همه احترامی که برای قوام به عنوان سیاستمدار راستین و میهن پرست که بر خلاف صاحب آن قاب عکس معروف به هیچ وجه آلوده به پوپولیسم نبود قائلم اما مذاکره با خیانتکاران و کسانی را که در جهت جدا کردن بخشی از خاک ایران و ایجاد حکومت های محلی گام بر می دارند کاملا اشتباه می دانم هر چند که معتقدم ارتش هم تا حدی در برخوردهای خود با این افراد تندروی کرد اما در کل دخالت ارتش را در اینچنین موضوعاتی که با تمامیت ارضی کشور گره خورده کاملا لازم و مثبت می دانم و اصولا مهمترین وظیفه ارتش در هر کشوری دفاع از مرزها و آب و خاک آن کشور است.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی یکپارچه ، آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
بیستم آذر 2571
روس ها و انگلیسی ها همیشه و همه جا به کشور ما و ما ایرانیان چشم طمع داشتند و ما همیشه حکم برده برایشان داشته ایم. هر زمان فرصتی بوده خواستند که ایران را چند تکه کنند و گاهی هم موفق شدند اما این ماجرای آذربایجان یک استثناست چون روس ها در دوران شوروی هیچگاه از هیچ جایی عقب نشینی نکردند ولی ملت ایران توانست خاک خود را پس بگیرد.
پاسخحذفدر این ماجرا البته فکر می کنم آنگونه که شایسته بود از نقش محمدرضا شاه سخن گفته نشده. همه می گن قوام همه کارها را کرد ولی شاه جوان ایران نقش بزرگی داشت و مدتی بعد از آن که به آذربایجان سفر کرد با استقبال تا آن زمان بی نظیر مردم آذری ها مواجه شد.
طناز عزیز با بخش نخست دیدگاه شما درباره روس ها و انگلیسی ها و اینکه بازگشت آذربایجان یک شاهکار راستین بود کاملا همدل هستم.
حذفدرباره محمدرضا شاه و نقش او نیز من تلاش کردم به گونه ای بنویسم که هر کسی نقشی در این پیروزی ملی داشت نام و یادش گرامی داشته شود و بی گمان پادشاه درگذشته ایران هم نقشی غیر قابل انکار داشته اما نکته این است که در یک برهه تاریخی همه عناصر تاثیرگزار حتی اگر با هم میانه خوبی نداشتند دست در دست یکدیگر گذاشتند تا آذربایجان به ایران بازگردد. از هم میهنان میهن پرست آذری گرفته تا محمدرضا شاه و قوام و مجلس و ارتش. اگر هر کدام از اینها کار خود را به خوبی انجام نمی دادند بی گمان این پیروزی میسر نبود.
پاینده باشید
فکر می کنم نجات آذربایجان موفقیتی ملی بود که اعتماد به نفس خوبی هم به شاه جوان ایران در آن دوره داد که بعد از آن هم بساط جمهوری مهاباد و قاضی محمد را جمع کرد. حتی در موضوع آذربایجان شاه خودش یکی از هواپیماهای جنگی ایران را که به آنجا اعزام شدند خلبانی کرد.
پاسخحذفکاملا با شما موافقم که محمدرضا شاه فقید با پایان دادن به ماجرای آذربایجان و همینطور جمهوری مهاباد اعتماد به نفسی را که می خواست به دست آورد. هر چند که بی گمان به تنهایی نمیتونست این پیروزی ها رو بدست بیاره و نقش افرادی مانند قوام غیر قابل انکاره.
حذفدرود بر دوست خوبم کاوه عزیز
پاسخحذفامیدورام حال شما و باقیه دوستان خوب باشه.تعجبی نداره که پان ترک ها و بلوچ ها با شنیدن نام پهلوی دچار سکته ی خفیف می شوند.چون می دانند در ایرانی که پهلوی ها در سیاست آن دست داشته باشند جایی برای امثال شیاف ابادی و پیشه خری وجود ندارد
آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما
پاینده ایران
درود آتسز جان
حذفبسیار شادمان شدم از اینکه دیدگاهت را اینجا دیدم. مدتها بود که خبری ازت نداشتم. امیدوارم بیشتر سر بزنی.
همانگونه که گفتی قوم گرایان و تجزیه طلبان از هر جایی که باشند به هیچ وجه رابطه خوبی با پادشاهان درگذشته پهلوی ندارند چون به زبان خودمانی پهلوی ها کاسه کوزه این جماعت را جمع کردند و ایران را پس از سالها زندگی قیله ای و حکومت های قبیله ای تبدیل به یک کشور با یک ملت کردند.
شاد و پیروز باشی
پاینده ایران و ایرانی
سه هـزار میلیارد درود به آتسز گرامی و کاوه نازنین
حذفمنهم خوشحالم که از آتسز اینجا پیامی دیدم.. دوست بسیار خـوبمـون "کـامی" هم برای هـمه شما درود فرستاده راستی که در فیس بوک خواهم فرستاد
آتسز جان از خودت بیشتر خبر بده و در (اف ب) هم باما بیشتر همراه باش
پاینده بمانید هردو
من این مناسبت مهم را تبریک میگم و یک سوال هم از شما در این رابطه داشتم.
پاسخحذفخواسته های وقیحانه پیشه وری در مذاکراتش با دولت مرکزی چی بوده که اینگونه شاه را عصبانی کرده؟
مریم جان درباره پرسش شما باید بگم که خواسته های زیادی بود اما به عنوان نمونه پیشه وری خواسته بود که شماری از مزدوران دموکرات که هیچگونه تعلیمات نظامی هم ندیده بودند درجه نظامی بگیرند یا اینکه زبان رسمی آذربایجان زبان آذری بشه و یک دولت محلی در آن منطقه به رسمیت شناخته بشه.
حذفخوشحالم که هنوز ایرانیانی هستند که این روزهای ملی را زنده نگه می دارند.
پاسخحذفبرخی افراد مانند بهرام مشیری می گویند ارتش ایران زیاده روی کرد و با خشونت برخورد کرد و اعضای فرقه را به دار کشید ولی ارتش زمانیکه در زنجان بود خود مردم آذربایجان چوبه های دار را برپا کرده بودند چون بغض و کینه غیر قابل وصفی از فرقه داشتن و اگر ارتش به فرماندهی تیمسار حسن هاشمی (داماد سالار ملی باقر خان) نمی رسید خود مردم خون را در آذربایجان جاری می کردند و وضعیت بسیار فجیع تر از این می شد.
البته من از مشیری انتظاری ندارم چون دیدم و شنیدم که ایشان از شرافت و وطن پرستی قاضی محمد حرف میزنند. به احتمال زیاد معیار متفاوتی دارند برای شرافت چون بنی صدر دروغگو و خائن هم در نظرش خیلی شریف و ملی و وطن پرسته.
هم میهن نازنینم زیاد نگران مشیری و مشیری ها نباش. مشیری نشسته جلوی دوربین که تنها هر جنایتکار و تروریست و خیانتکاری را به صرف مخالفت با پهلوی ها قهرمان معرفی می کند و انتظار ازش نداشته باش شما.
حذفکسی که قاضی محمد و میرزا کوچک خان و بازرگان و بنی صدر در نظرش میهن پرست و شریف و راستگو باشن همان بهتر که بر ضد میهن پرستان سخن بگه.
هیچ جای عـجب نیست که تـجزیه طلبان دست در دست هواداران جـمهوری (از گونه های مختلف ِ بی وطنش) تنها به مخالفت و نـبرد با هواداران پادشاهی و سلسله پهلوی میپردازند... اینها هـمگی خولسته و نخواسته(؟!) یک خط رو تا امروز دنبال کرده اند.. اونهم تـجزیه و نابودی ایران بوده!
حذفکافیه نگاهی به سایت های مختلف اشتراک لینک بیاندازید تا بـبینید اینها چگونه برای هم هورا میکشند و دست در دست هم داده اند. تـنها نیرویی که در مقابل ازهم گسیختگی کشور ایستاده نیروی هوادار پادشاهی هست.. از افراطی های سلطنت طلب بگیر تا مشروطه خواهان.. تنها نیروهایی هستند که با هوشیاری در برابر تجزیه ایران مقاومت میکند.
ترنم جان بسیار دوست می داشتم که سخنت رو رد کنم ولی نمیتونم. البته اگر درصد پایینی رو در گروه های مختلف کنار بذاریم باقی اون گروه یا آشکار و پنهان در خدمت جناحی از این رژیم هستند یا مشغول لاس زدن با گروهک های قومی و تجزیه طلب.
حذفکافی است به این کنفرانس هایی که برگزار میشه نگاهی بکنیم. بخش عمده آنها به گفتمان تجزیه طلبی و ملت سازی های جعلی و دروغها و چرندیات ضد ایرانی اختصاص دارد و از این سو نوریزاده ها و نوری علا ها و امثالهم مشغول جا اندازی فدرالیسم و خودمختاری و حق تعیین سرنوشت به عنوان حقوق اساسی این گروهک ها هستند و این گروهک را نماینده بخشی از ملت ایران معرفی می کنند.
رفقای شفیق این جنابان در نهایت وقاحت و میهن فروشی میگویند ما در ایران ملت ایران نداریم و رفقای نورانی آنها نیز تلاش می کنند به جای ملت ما را به ملیت قانع کنند.
خلاصه که ایرانمان در خطر است زیرا علاوه بر قدرتهای جهانی و همسایگان کثیفمان مشتی مزدور و فسیل عقب مانده هم در راه چند پاره شدن خاک ایران و ملت ایران گام بر می دارند.
درود کاوه جان
حذفدقیقن همین هست که نوشتی... قدیمتر ها بزرگترهامون همیشه به ما یادآوری میکردند که "دشمن دانا بلند میکند؛ بر زمینت میزند نادان ِ دوست"... حکایت ِ مـلی نماهای ایرانی هم در بهترین شکلش حکایت همین دوست نادان هست که در سال 57 با حمایت از ارتجاع دینی که دست در دست استعمار جهانی رژیم محمدرضا شاه رو هدف گرفته بودند... اسباب موفقیت این حرکت ضد ملی شد! حالا هم بـجای جـبران اشتباهاتشون با حماقت هرچه بیشتر مانند یک کودک لـجباز به همون روش نابود کننده ادامه میدهند.
از امثال میرزاکوچک ها و عل اف ها انتظار دیگری نیست.. اما این مدعیان مـلیگرایی.. امثال همین بهرام مشیری باید سرشون رو بذارند زمین و از خجالت بمیرند.
کاوه جان
هر آدمی با چـند کلاس سـواد اگر اهل کـتاب خـواندن باشد با دنبال کردن وقایع روی داده در تاریخ ایران، تا امروز فـهمیده هست که پـروژه تـجزیه ایران از زمان تـبعید رضا شاه بـزرگ توسط استعمار کلید خورد و در سال 57 با اتحاد دین و استعمار در سرنگونی مـحمدرضا شاه ادامه پیدا کرد... تا... امروز که به اینجا رسیده... و تاریخ گـواه هست که مـلی نماهای ما بجز شـمار بسیار انـدکی، در این بین تـنها نـقش کاتالیزاتور رو بازی کرده و در عمل تنها عامل بیگانه بوده اند و امروز هم همین نقش رو بازی میکنند. شک نـکن که نـنگ ابدی تاریخ بر این ثـمرگان جـفتگیری جـهل و جـنون در ماقبل تاریخ باقی خـواهد ماند.
پاینده بمانی
با درود .ترّنم جان، جای بسی تأسف است که مشروطه خواهان در محیط مجازی سایت اشتراک گذاری در اختیار ندارند مگر هزینه ساخت ۱سایت و نگهداری آن در سال چه قدر است؟ چرا برای مشروطه خواهی هیچ گونه تبلیغی نمیشود ؟؟ چرا خارج نشینان هیچ پولی در این راه صرف نمیکنند ؟ اگر با دقت نگاه کنید میبینید که شبکههای ماهوارهای مانند بی بی سی هیچگاه از مشروطه خواهان در بحثها دعوت نمیکند و گویا اصلا مشروطه خواهی وجود ندارد. جمهوری خواهان تا جای که من دیدم جز مسخره کردن و توهین کاری بلد نیستند و بحث منطقی با آنها هم سرانجام به برچسب زدن به نظر مخالف آنها میانجامد که نمونههای آن را در سایت منفور آزادگی سابق و آقازادگی فعلی دیدیم .
حذفدرود ترنم جان
حذفاز من به عنوان کسی که تاریخ را زیاد دنبال کردم و مطالعه کردم بپذیر که تاریخ به طور کلی از آن نسلی و کسانی که خود را روشنفکر آن نسل می دانستند به بیرحمانه ترین گونه ممکن یاد خواهد کرد.
نگاه به بی بی سی و صدای آمریکا ننداز که مشتی مزدور و نان به نرخ روز خور را به عنوان مورخ می آورند و جا می زنند (البته به استثنای بزرگانی مانند دکتر آجودانی و دکتر عباس امانت و دکتر عباس میلانی و...).
تاریخ را آن فسیل ها نمی نویسند.
پاینده باشی
درود بر بورزوم عزیزم
حذفبسیار شادمان شدم که بازهم کامنتت را در کلبه خود دیدم.
بورزوم جان گفتمان مشروطه خواهی با اینکه به دلایل مختلف که اینجا جای بحث پیرامون آنها نیست بیش از هر جریان فکری و سیاسی دیگر این پتانسیل را داشته تا به صورت یک تشکل منسجم و مدرن آلترناتیوی جدی برای این رژیم باشد و رسانه خود را داشته باشد اما در این راه موفق نبوده که دلایل مختلفی داره اما به گمان مهمترین دلیل این موضوع عملکرد و سخنان شخص شاهزاده رضا پهلوی بوده. او به جای آنکه نخست تلاش کند جریانی را که نمایندگی می کند به شکل یک تشکل بزرگ و تاثیر گزار در بیاورد با مشاوره گرفتن از مشتی بی خرد تلاش کرد تا دل فسیل های سیاسی مخالف پدرش را بدست بیاورد و در این راه کار به جایی کشید که به گمانم نا آگاهانه با سخنان خود در میان مشروطه خواهان چند دستگی به وجود آمد و این روند همچنان ادامه دارد.
از بی بی سی و صدای آمریکا انتظاری نداشته باش. اونها خودشون از عواملی بودن که ایران رو به این روز انداختن. ایراد بزرگ از خود ماست.
کسانی هم که بلندگوهای جمهوریخواهی هستن بیشترشان بند نافشان به جناحی از رژیم می رسد یا مانند مجاهدین عقب مانده تر از رژیم هستند و بسیاری از کاربران سایت های لینک گزاری هم با ماموریت وارد این سایت ها می شوند.
یادت میاد پیش از نوروز پیشنهاد تغییر تقویم سایت را دادیم و چی شد؟ شمار زیادی گفتن تازی چیه ما خاطرخواه عربهاییم خودمون و اصلا از بیخ و بن عربیم و افتخار میکنیم مبدا تاریخمون فرار رهبر جنایتکارانی باشه که به خواهر و مادر ما تجاوز کردن.:)))))))
سه هزار میلیارد درود به بورزوم گرامی
حذفدر حالیکه متاسفانه نمیتونم سخنان کاوه عزیز رو انکار کـنم و چیزهایی که بهـش اشاره کرد متاسفانه حقیقت دارند... شاید بد نباشد یک موردی رو اینجا بنویسم:
بورزوم عزیز... براه انداختن تشکیلات منظم و سازماندهی شده سوای دیسیپلین (که باید اعتراف کنیم با ذات ما ایرانی جماعت همخوانی نداره)نیاز به منابع مالی قوی دارد!! برخلاف تـمام دروغهایی که در این سی و چند سال از جانب روشنفکران بی مسئولیت، نادان و دشمن پرست و ملاهای دروغگو در جامعه رواج داده شده... کمتر کسی از هواداران پادشاهی (که بیشترشون همون زمان شورش 57 از ایران خارج شدند) توانست از ایران پول هنگفتی خارج کـند.. خود محمدرضا شاه همونطور که معلوم شده 62 تنها میلیون دلار خارج از ایران داشته... سایرین که حتی نـتوانستند منازل مسکونی شان رو از مصادره مسلمانها خارج کنند چه برسد به اینکه بخواند پولی ازش در آورده و از ایران خارج کرده باشند
من اینجا کـمتر ایرانی هوادار پادشاهی رو دیده ام که از پول بادآورده ای زندگی کند.. همه مشغول کار هستیم و زندگی های بسیار بسیار معمولی رو میگذرونیم.. شاید به اندازه انگشتان دست نرسند کسانی که از ایران سرمایه ای خارج کرده باشند که اونها هم در فکر کشور و مشـروطه و این حرفها نیستند.. مشتی سودجو که در هر جامعه ای میشه پیداشون کرد.
مورد دیگر هم این هست که خیلی از هواداران پادشاهی.. مثل حزب مشروطه ایران بعنوان نمونه... خودشون مایل به نزدیکی زیاد، بخصوص دریافت کمک مالی از شاهزاده رضا پهلوی نیستند.. چون دوست ندارند بنوعی تحت حمایت مستقیم ایشون به حساب بیان و خط مشی و سیاستهاشون در بین مردم به حرفهای از پیش تعیین شده از جانب این شخص خاص تعبیر بشه.. این هم موردی هست که همسو عمل کردن رو در بین هواداران این طیف مشکل کرده.. در عین اینکه خود شاهزاده هم بارها صریح گفته اند که حاضر نیستند با چسبیدن به یک طیف خاص از هوادارانشون... از باقی طیف های سیاسی فاصله بگیرند... و اگر روزی قرار بر این باشد که مشروطه پادشاهی در ایران برقرار بــشه ایشون خواهان این هستند که پادشاه هـــمــه گروه های سیاسی مردم ایران باشند. این هم نزدیک شدن و حمایت مستقیم از یک خط فکری خاص رو برای ایشون بسیار مشکل کرده است و حتی بقول کاوه عزیز اسباب نارضایتی خود هواداران پادشاهی برای تلاش بیش از اندازه در رسیدن به "توافق" !! با فسیلهایی که الان سالهاست از دید شـخص من ثابت کرده اند که درک و فهم درستی ندارند و بجز چهارتا جمله معجول از چهارتا نویسنده غربی که معلوم هم نیست راستی راستی در کتابی خونده اند یا جایی روی دیوار دیده اند و یادداشت برداشته اند... و تنها چیزی که براشون مهم نیست یکپارچگی ایران هست و سود مردم کشو رو در هر مرحله ای به قدرت و جاهطلبی های شخصی خودشون ترجیح داده اند!.. صرف میکند.
خلاصه اینکه سوای اشاره درست کاوه به عدم مدیریت صحیح نیروهای هوادار پادشاهی (در هر رده) عدم وجود منابع مالی کافی هم دلیلی هست برای ناتوانی در براه انداختن یک تشکل منسجم و سایتی که در آن همه گروه های هوادار پادشاهی عقاید و نظراتشون رو براحتی و بدور از فـحاشی های مـلی نماها بیان کـنند و بنویسند.
البته سایت حزب مشروطه ایران هست و اونجا هم میتونید نوشته هاتون رو بفرستید.. من چندی پیش ترجمه جالبی از دوستمون رضا4یو اونجا خوندم.
پاینده بمانید