در چند ماه گذشته بخشی از افرادی که خود را جزو اپوزیسیون جمهوری پر برکت می دانند مشغول برگزاری و شرکت در کنفرانسهایی با نامهای مختلف و دهان پر کن و در نقاط مختلف دنیا بوده اند. از لندن تا استکهلم و واشنگتن و پراگ و بروکسل و چند نقطه دیگر دنیا.
نخست باید دو ویژگی مهم این نشست ها و شرکت کنندگان در آن را ذکر کرد.
یک ویژگی بسیار جالب اکثر قریب به اتفاق این نشست ها که سبب می شود بر خلاف خواست برگزار کنندگان و شرکت کنندگان نتوان روی آنها نام کنفرانس را گذاشت این بوده که به جای آنکه به مانند هر کنفرانسی در هر جای دنیا دعوت عام صورت بگیرد دعوت خاص صورت گرفته یعنی افرادی خاص که مد نظر برگزار کنندگان یا بهتر است بگوییم کسانی که هزینه این کنفرانسها را می دهند بوده اند دعوت شده اند (حال مشخص نیست که بنیاد اولاف پالمه در سوئد چگونه افرادی را میشناخته که حتی بسیاری از آنها را خود ایرانیان هم نمی شناسند) و در واقع نمی توان روی نشستی که برای برگزاری آن به جای دعوت عام دعوت خاص صورت گرفته نام کنفرانس گذاشت. جالب این است که در بیشتر این به اصطلاح کنفرانسها حتی هزینه سفر و اقامت دعوت شدگان هم از سوی برگزار کنندگان پرداخت شده که در هیچ کنفرانسی اینگونه نیست.
ویژگی دیگر این نشست ها این است که به جز افرادی که شاید شمار آنها در خوش بینانه ترین حالت به اندازه انگشتان دو دست باشد سایر شرکت کنندگان اساسا در صحنه سیاسی ایران وزنه سنگینی نیستند که قرار باشد یا بتوانند تاثیر زیادی در صحنه سیاسی ایران داشته باشند (بگذریم از اینکه افرادی هم پتانسیل این تاثیرگزاری را دارند در حال حاضر تاثیر زیادی ندارند).
با توجه به مصاحبه ها و گفتگوهای انجام شده و فیلم ها و گزارش های منتشر شده از این نشست ها دو پروژه به صورت قدرتمند در این نشست ها پیش برده می شود که عبارتند از پروژه انتخابات آزاد و پروژه ملت سازی و تجزیه طلبی که به گونه مختصر و جداگانه به هر کدام از این دو پروژه می پردازم.
طبیعتا هیچ ایرانی میهن پرست و دموکراتی نمی تواند با انتخابات آزاد مخالف باشد و اساسا انتخاب نام این پروژه هم به همین دلیل و با هوشیاری کامل صورت گرفته است تا نام و ظاهر زیبای آن بتواند اصل و باطن پروژه را مخفی نگه دارد.
انتخابات آزاد چند پیش شرط بسیار اساسی دارد که بدون وجود آنها اساسا نمی توان حتی به آن فکر کرد. می توان از وجود یک حکومت ملی و دموکراتیک و داشتن یک قانون اساسی مدرن به عنوان مهمترین پیش شرط های یک انتخابات آزاد نام برد اما گروهی که این پروژه را پایه گزاری کردند و به پیش می برند با زیرکی تمام از بیان این پیش شرط ها فاصله می گیرند و تنها پیش شرط لازم برای انتخاب آزاد (از دید خودشان) را وادار کردن رژیم برای برگزاری آن معرفی می کنند.
اما نکته اساسی در این پروژه این است که این گروه تلاش می کنند پروژه انتخابات آزاد (یعنی مذاکره با جمهوری پر برکت اسلامی) را جایگزین سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی و برگزاری رفراندوم کنند و با این پروژه سالها به عمر نکبت بار این رژیم اضافه کنند و خودشان از ماندگاری دستگاه خلافت شیعه سود ببرند زیرا آمدن یک حکومت ملی به زیان آنهاست.
نکته تاسف آور این است که شاهزاده رضا پهلوی به جای استفاده از واژه رفراندوم یا همه پرسی که به خودی خود خواست سرنگونی این رژیم را به همراه دارد ترجیح می دهد از نام این پروژه یعنی انتخابات آزاد استفاده می کند و مجبور است به دنبال آن توضیح دهد که خواهان سرنگونی این رژیم است.
اما پروژه دوم بسیار خطرناکتر و ضد ایرانی تر است و شماری از کشورهای بیگانه که شامل همسایگان ایران هم می شوند بسیار روی آن سرمایه گزاری کرده اند و آن پروژه ملت سازی و فدرالیسم و سرانجام تکه پاره کردن ایران است.
بخش زیادی از زمان این نشست ها تنها صرف این می شود که شماری از تجزیه طلبان (به ویژه افرادی که خود را به دروغ نماینده هم میهنان کرد ما معرفی می کنند) بنشینند و با افسانه بافی ها و دروغهای خود از ظلم مضاعف به غیر فارس ها ( به گفته خودشان) به سبب فارس نبودنشان بگویند در حالی که ظلمی که امروز در ایران می شود به همه ملت ایران فارغ از زبانشان است.
از سوی دیگر این جماعت تجزیه طلب با ملت نامیدن هم میهنان کرد و آذری ما تلاش می کنند تا خواسته های ضد ایرانی خود را پیش ببرند و نوریزاده و امثال نوریزاده که هر روز با یکی دمخور هستند هم برایشان کف می زنند و آنها را میهن دوست معرفی می کنند. اوج این جریان پس از کنفرانس کذایی پراگ بود که شاهو حسینی و ناهید بهمنی (که گویا هر دو از اعضای یکی از آن دو حزب کرد زبان تجزیه طلب هستند) در مصاحبه های خود گفتند که اساسا ملتی به نام ملت ایران نمی شناسند که جناب مزدور چند جانبه (علیرضا نوریزاده) در برنامه نسیم شمال تلویزیون اندیشه پس از پخش این گفتگوها با دستپاچگی مشغول ماله کشی رفقای امروزین خود شدند.
واژه و مفهوم دیگری که این گروه های تجزیه طلب و ملت ساز به همراه افرادی مانند اسماعیل نوری علا مشغول جا اندازی آن به عنوان پیش شرط دموکراسی هستند فدرالیسم است و هر ایرانی آگاهی که فدرالیسم و چگونگی شکل گیری نظام های فدرال در دنیا را بداند به سادگی درک می کند فدرالیسم در ایران تفاوتی با تجزیه نخواهد داشت و همینطور فدرالیسم به هیچ وجه یک پیش شرط برای دموکراسی نیست.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی یکپارچه ، آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
پانزدهم دی 2571
با درود.انگار هیچ کس به ایران فکر نمیکند ، انگار ایرانی وجود ندارد ، این آقایان و خانمها فراموش کرده اند که به خاطر حکومت ظالمانه آخوندها است که این همه تبعیض و ستم در ایران وجود دارد ، اینان فراموش کرده اند که حکومت آخوندها حکومت ایدئولوژیک است و هر که با ایدئولوژی آنها باشد خودی به حساب میآید و هر که نباشد غیر خودی و مورد تبعیض قرار میگیرد .چگونه است که اینان ، ایران این سرزمین کهن را فراموش کرده اند و تنها به فکر منافع شخصی خود هستند .مرحوم داریوش همایون میگفتند وقتی مسٔله ایران باشد باید تمام مسائل را به کناری گذاشت و تنها به ایران فکر کرد و در راستای ایران حرکت کرد .کاوه جان به نظر من برخی از مذهبیون و آخوندها هم دنبال این هستند که دیگر جای با نام ایران وجود نداشته باشد چون اینان حتی با نام ایران زمین هم مشکل دارند و در سخنان و کارهای که انجام میدهند به وضوح میتوان آن را دید.
پاسخحذفبا درود فراوان بورزوم جان
حذفبوروزم جان متاسفانه عنصر کمیاب در میان کسانیکه خودشونو اپوزیسیون میدونن میهن پرستیه. هر شخص و گروه و دسته ای فکر اینه که چجوری منافع خودش تامین میشه و اندک افرادی هم که اینگونه نیستن و هنوز اون جوهره ایرانیشونو حفظ کردن کنار کشیدن و میدون رو واسه یک مشت لاشخور سیاسی که نه کارنامه درخشانی دارن و نه ایده درخشانی برای فردا دارن خالی کردن.
اسلامی ها هم به قول رضا فاضلی عزیز فقط فکر و ذکرشون حفظ بیضه مبارک اسلامه و میهن و میهن پرستی حرف مفته از سوی اینها.
درود كاوه جان
پاسخحذفكاملا صحيح و با كلمه به كلمه حرفات موافقم.
آخه يكي نيست به اين اپوزيسيون بگه مگر با جلسه و كنفرانس ميشه با جمهوري اسلامي مبارزه كرد. براي مبارزه با جمهوري اسلامي بايد سازمان ها و احزاب قوي وجود داشته باشند و آدمهاي سياسي بايد باشند ولي من توي اين جلسات جز روزنامه نگار و وبلاگ نويس و معلم اخلاق، كسي ديگر نديدم. همه اين به اصطلاح روشنفكران هم ميگن كه ما مستقل هستيم ولي من نميدونم چه اشكالي داره اگه يك نفر بگه من طرفدار اين حزب هستم و يا به اين جريان فكري تعلق دارم. انگار گناه كبيره است. بزرگترين امتياز جمهوري اسلامي اينه كه بي عرضه ترين اپوزيسيون ممكن رو به خود ديده. اونم شخصيت هايي كه بيشترشون روحيه اي ضد ملي دارن و احساسي نسبت به يكپارچگي ايران و هويت ملي ندارن. افسوس كاوه جان. من در مورد مطلب گذشته تو در مورد شاهزاده، باهات مخالفت كرده بودم ولي اكنون فهميدم كه كاملا حق با تو بود و كاملا به حرفت معتقد شدم و اينو درك كردم. واقعا نميدونم به كدام سمت ميريم. كاش حداقل شهبانو اين خطر بزرگ رو درك ميكردن و به ميدان ميومدن. من قبلا وقت نكرده بودم مصاحبه نوريزاده با شاهزاده رو ببينم ولي چند روز پيش ديدم. واقعا آدم بيزار ميشه از كل اپوزيسيون وقتي صحبت هاي اين نوريزاده رو ميشنوه. انگار شده كدخداي مبارزه با حكومت و تعيين تكليف ميكنه كه عكس كي رو ببرن بالا مردم. اگه عكس خاتمي يا رفسنجاي يا موسوي رو ببرن بالا از ديد اين آقاي دوست تجزيه طلبها مشكلي نداره ولي مشكلش با بالابردن عكس رضاشاه بزرگ و نور پهلوي است. به كجا ميريم كاوه جان؟
بابك
درود بابک جان
حذفبه باور من بخش بزرگ شرکت کنندگان در این نشست ها رو نمیشه روشون نام اپوزیسیون گذاشت بلکه بیشتر مشتی دلال سیاسی هستن که فکر اینن چجوری پول بیشتری گیرشون بیاد. بیشتر این نشست ها اصلا معلوم نیست هزینش از کجا تامین میشه. ای کاش حداقل معلم اخلاق بودن و به اصول اخلاقی پایبند بودن.
مطلب پیشین رو زمانیکه نوشتم واقعا جایی بود که دیدم گروهی از اطرافیان و همینطور مخالفان شاهزاده با هماهنگی هم مشغول پایین کشیدن او هستن.
نمیشه از یک مادر انتظار داشت بیاد و پسرشو کنار بزنه بابک جان.
واقعا آینده خوبی نمیبینم برای ایران. دو حالت داره. یا جمهوری اسلامی با غرب سازش میکنه بالاخره و همه انرژیشو میذاره روی سرکوب ملت ایران یا سازش نمیکنه و فاجعه دیگری به نام جنگ رقم میخوره و مشخص نیست چه بر سر این آب و خاک بیاد و غرب هم یا نسخه مجاهدین رو برای ما میپیچه یا آخوندهای کت و شلواری که خودشونو ملی منقلی (مذهبی) میدونن. این دو گروه حمایت غرب رو دارن.
پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی
درود كاوه جان.
پاسخحذفاين روزها صداهاي ضد ايراني از سوي عربها بلند شده در منطقه و به قول خودشان از"الاهواز" دفاع ميكنند. حتما خبرداري از اين سخنان در مصر.
اما اين مقاله را هم بخوان و بعد نظرت رو بگو
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2013/01/post-435.html
بابك
درود بابک عزیز
حذفشیخک های حاشیه خلیج پارس سالهاست که در حال تغذیه و مشتی از مزدورانشون در استان های جنوبی ایران هستن و البته امروز با سقوط حکومت سکولار حسنی مبارک در مصر و به قدرت رسیدن اخوان المسلمین و اسلامیون در مصر و برخی دیگر از کشورها مزدوران خیلی بیشتر تغذیه میشن.
در کنار اونها در کشورهای غربی هم طرح تکه پاره کردن ایران روی میزه و دولت نتانیاهو در اسرائیل هم به شدت از این طرح حمایت میکنه و به طبع اون رسانه های پارسی زبان دولت های بیگانه هم وظیفه دارن در خدمت منافع اون دولت ها باشن. همه اینها باهم در کنار حضور یک حکومت ضد ملی و بیگانه در ایران و همینطور نبود یک اپوزیسیون ملی و متشکل و نیرومند سبب شده که ایران در وضعیت خطرناکی قرار داشته باشه.
مقاله آقای مجید محمدی رو هم خوندم قبلا بابک جان و در سایت ((تارگاه)) دربارش بحث شد که این آدرس لینکشه:
http://targah.com/story.php?id=1167
کامنتمو درباره این مقاله اینجا کپی میکنم بابک عزیز:
متاسفانه جناب مجید محمدی حتی پایه ای ترین آگاهی های لازم برای نوشتن در این باره رو نداره.
اتحاد جماهیر شوروی و همینطور روسیه امروز هر دو نظام های فدرال هستند همانگونه که پاکستان و نیجریه هم نظام های فدرال هستند.
به طور کلی در همه دنیای مدرن یعنی اروپای غربی و آمریکای شمالی شمار نظام های فدرال به اندازه انگشتان یک دسته و میشه راحت شمرد اونها رو : آمریکا - کانادا - آلمان و سوئیس و هند رو با وجود اینکه در آسیاست میشه به اونها افزود. همین.
پس با وجود چنین استنثاهایی اینکه افرادی مانند ایشان یا نوری علا و نوریزاده و امثال آنها به دروغ یا از سر اشتباه فدرالیسم رو لازمه دموکراسی معرفی می کنند خواسته یا نا خواسته در جهت شادمان کردن همسایگانی است که هر کدام به گوشه ای از ایران چشم دارند.
حال با این استدلال درخشان این جماعت یعنی کشوری مانند فرانسه با یک حکومت مرکزی که با جدایی طلبان باسک هم به سختی برخورد کرده دموکراتیک نیست.
نکته دیگه ربط دادن جنایات آلمان هیتلری به بزرگ بودن کشور آلمانه که به راستی خیلی احمقانست.
مهمترین چیزی که این جماعت هیچگاه بهش اشاره نمیکنن اینه که فدرالیسم در ایران نواختن شیپور از سر گشاده چون همه نظام های موفق فدرال دنیا از به هم پیوستن حکومت های محلی کوچکتر به وجود اومدن و و نه از تکه پاره کردن یک کشور بزرگ و هر جا که یک کشور بزرگ تکه پاره شد تا یک نظام فدرال به وجود بیاد فاجعه به وجود اومد که تجزیه هند و وضع فلاکت بار پاکستان و بنگلادش بهترین نمونه این داستانه.
پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی