۱۳۹۱ اسفند ۳, پنجشنبه

آیا رضا شاه مشروطیت را از بین برد؟

سوم اسفند ماه سالروز یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران است که مهمترین نتیجه این واقعه (کودتا) ظهور یکی از تاثیرگزارترین شخصیت های سیاسی چند قرن اخیر سرزمینمان بود.
درباره این کودتا و نقش دولت انگلیس و همینطور میزان آن نقش و هدف دولت انگلیس هنوز هم بحث و اختلاف نظر بسیاری وجود دارد اما حتی اگر سخن دشمنان رضا شاه بزرگ را بپذیریم که انگلیسیها نقش بسیار پررنگی در این ماجرا داشتند بازهم این به خودی خود سبب محکومیت این مرد بزرگ نمی شود همانگونه که یکی از بزرگترین شخصیت های تاریخ فرانسه اگر نگوییم بزرگترین آنها) یعنی ژنرال دوگول با کمک بسیار پر رنگ نیروهای خارجی در فرانسه به قدرت رسید و همینطور بسیاری از شخصیت های تاثیرگزار و بزرگ تاریخ معاصر جهان. نکته جالب تر این است که از دید این جماعت آن انقلابی که نقش بیگانگان در آن غیر قابل انکار است چون خودشان یا مرشدان فکریشان در آن شرکت داشتند از اصل و اساس درست بوده و فقط در گام پایانی به مسیر اشتباه رفته ولی طرف مقابلشان به دلیل کمکی که از یک کشور بیگانه گرفته محکوم است اما واقعیت این است که  کمک گرفتن بیگانه به خودی خود نه ارزش است نه ضد ارزش. مهمتر از همه چیز نتایج یک کار است.
نکته ای هم که اینجا لازم است به ان اشاره کنم این است که چیزهایی که من در این نوشته به آنها اشاره می کنم همگی با یک جستجوی ساده قابل رویت است و چیزی نیست که کسی خیلی برای دانستن آنها بخواهد زحمت بکشد.

 ادعایی که سالهاست دشمنان رضا شاه از نخستین روز سقوط او مطرح می کنند و امروزه هم در جلوی دوربین تلویزیون یا در نوشته های خود مرتب آن را تکرار می کنند و هنوز در تلاش هستند که آن را به عنوان یک جمله پذیرفته شده جا بیندازند (و خوشبختانه موفق نشدند)  این است که این واقعه و ظهور رضا خان میرپنج سبب نابودی مشروطیت شد و متاسفانه برخی افراد چنین انسانهای بی دانشی را دکتر و استاد و پژوهشگر و تاریخدان معرفی می کنند.
حال بهتر است نگاهی بیندازیم به شرایط ایران در هنگتامی که کودتای سوم اسفند رخ داد و رضا خان میرپنج هم پس از گذشت چند ماه سید ضیا را هم به درستی کنار گذاشت.

1 - در فاصله میان امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین شاه تا کودتای سوم اسفند یعنی مدت زمانی بین چهارده تا پانزده سال بیست و هشت کابینه روی کار آمدند. چنین چیزی در هر نقطه ای از جهان و در هر نقطه ای از تاریخ بشریت تنها نشان از یک چیز دارد و آن هم عدم ثبات و هرج و مرج واقعی است.

2 - از سوی دیگر به هنگام این اتفاق مجلس شورای ملی که مهمترین رکن یک نظام دموکرات و پارلمانی است اساسا وجود خارجی نداشته یعنی مجلس سوم یک سال پس از آغاز به کار به دلیل ورود نیروهای متفقین به خاک ایران تعطیل شد و بازگشایی آن نیز پس از این کودتا صورت گرفت.

3 - حدود یک سال پیش از وقوع کودتا با ورود نیروهای روسیه و انگلیس که در قرارداد 1907 خاک ایران را به دو گستره نفوذی خود تقسیم کرده بودند به خاک ایران و به انحصار گرفتن مواد غذایی و همینطور ورود بیماریهای واگیردار توسط سربازان آنها فاجعه ای انسانی در کشور ما رخ داد که از آن به عنوان قحطی بزرگ یاد می کنند (تاسف آور این است که بسیاری از ایرانیان حتی از وقوع چنین فاجعه ای در تاریخ معاصر خود خبر ندارند) که سبب مرگ هزاران ایرانی شد (حتی برخی افراد و اسناد از کشته شدن یک سوم جمعیت ایران در این فاجعه سخن می گویند).

4 - تزلزل و عدم ثبات در حکومت مرکزی سبب شده بود که از سویی در هر گوشه ایران فرد و گروهی برای خود ادعای استقلال کنند و حکومت محلی تشکیل دهند. از شیخ خزعل در خوزستان تا جنگلی ها در شمال ایران هر کدام حکومت محلی خود را تشکیل داده بودند و از سوی دیگر در نقاط دیگر ایران (به ویژه مرکز ایران) نیز اشرار و قبایل امنیت را در کشور از بین برده بودند و ایرانیان حتی نمی توانستند به یک سفر کوتاه بروند.

از مشکلات اقتصادی و خالی بودن خزانه دولت و گسترش بیماری های واگیردار و خوش گذرانی های بی حد و سفرهای اروپایی پی در پی سلاطین قاجار از جمله احمد شاه (پادشاه محبوب و به اصطلاح دموکرات پهلوی ستیزان) و سیستم قضایی آخوندی (که نخستین خواست جنبش مشروطیت دگرگونی آن بود) و سیستم آموزش مکتب خانه ای هم در اینجا چشم پوشی می کنیم.
کافی است همان چهار مولفه اصلی را که به آنها اشاره کردم (آن هم در ایران نود سال پیش) در نظر بگیریم تا درک کنیم که رضا خان میرپنج در چه شرایطی کم کم سکان هدایت سرزمین ما را در دست گرفته و آن زمان است به بزرگی این مرد و خدماتش پی می بریم و می فهمیم که مشروطه ای که به زعم پهلوی ستیزان این مرد نابودش کرده چه بوده.
متاسفانه یکی از بزرگترین خیانت هایی که طیف های مختلف فکری و سیاسی پس از وقوع قادسیه دوم (انقلاب اسلامی) در انجام آن همواره تلاش کرده اند سو استفاده و جعل تاریخ معاصر ایران در جهت منافع شخصی و ایدئولوژیک خودشان بوده تا با دروغهای خود نسل ما را از تاریخ معاصر کشور خود نا آگاه نگه دارند.

پی نوشت :

توصیه می کنم این گفتگوی پژوهشگر و مورخ گرانقدر سرزمینمان دکتر ماشاالله آجودانی را مطالعه کنید. اگر می خواهیم افرادی را دکتر و استاد و پژوهشگر و مورخ و تاریخدان خطاب کنیم نباید ارزش این واژه ها را پایین بیاوریم تا این واژه ها بر تن افرادی که هیچ سابقه کار علمی و پژوهشی در زمینه تاریخ ندارند زار نزند بلکه باید آنها را درباره بزرگانی مانند آجودانی به کار ببریم که عمر خود را روی پزوهش در تاریخ گذاشته. امیدوارم عمر ایشان دراز باشد.


پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی یکپارچه ، آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی

سوم اسفند 2571

۱۴ نظر:

  1. شما نگفته اید که رضاشاه مشروطه را از میان نبرد. گفته اید مشروطه چیز خوب و کارآمدی هم نبود و همان بهتر که از بین رفت. این قرائت به نظر من غلط نیست. اما کاش بعد از بازگرداندن امنیت به کشور، مشروطه را هم احیا می کرد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما هم میهعن گرامی

      من هدفم از این نوشته پاسخ به دروغی بود که دهه هاست بسیاری از به اصطلاح روشنفکران و سیاسیون دارن تکرارش میکنن.
      مشروطیت از دید من آرمانی زیبا و ناسیونالیستی بود که پایه های سیاسیش از دوره امیرکبیر و عباس میرزا گذاشته شد و پایه های فکریش هم به دست اندیشمندان بزرگی مانند آخوندزاده و کرمانی گذاشته شد و با دلاوری های بسیاری همراه بود اما در عمل در چهارده سال نخستین یعنی تا پیش از کودتای سوم اسفند نه تنها ذره ای نتونست آرمانهای خودشو به عمل برسونه بلکه به دلایل مختلف وضعیت کشور خیلی خطرناکتر و بدتر شد.
      درباره ای کاشی هم که شما هم میهن عزیز ذکر کردید باید بگم متاسفانه یا خوشبختانه تاریخ جای این ای کاش ها و اماها و اگرها نیست وگرنه دیگه تاریخ نبود.
      از دید شخصی من واقعیت اینه که رضا شاه کسی بود که ایران رو از یک قهقرا و نابودی نجات داد و فصل تازه ای در تاریخ ایران رقم زد اما دیکتاتور بود. نه دیکتاتوری او باید باعث بشه که در یک نگاه تاریخی خدمات بی نظیر این بزرگمرد توسط برخی افراد به کلی پایمال بشه نه خدماتش باید سبب بشه که بگیم دیکتاتور نبود.

      پاینده باشید

      حذف
  2. قبل از هر چیز درود به روان پاک رضا شاه پدر واقعی ایران نوین بگذریم آنچه که وی به وجود آورد از انسجام ملت گرفته تا آبادیهای بیشمار بدست رژیم اشغال گر وطن فروش بر باد رفت .اما هنوز هم خیلی ها یا جرات اعتراف به خدمات او را ندارند و یا علم پی بردن ان را ندارند . رضا شاه خیلی جلو تر از زمان خود بود

    پاسخحذف
  3. قبل از هر چیز درود به روان پاک رضا شاه پدر واقعی ایران نوین بگذریم آنچه که وی به وجود آورد از انسجام ملت گرفته تا آبادیهای بیشمار بدست رژیم اشغال گر وطن فروش بر باد رفت .اما هنوز هم خیلی ها یا جرات اعتراف به خدمات او را ندارند و یا علم پی بردن ان را ندارند . رضا شاه خیلی جلو تر از زمان خود بود

    پاسخحذف
  4. درود بر شما. نوشته بسیار خوبی‌ بود.

    پاسخحذف
  5. خاورمیانه: مسلمانان و حاکمان غیر مذهبی‌ زورگو
    http://iranian.com/posts/view/post/8534

    amir

    پاسخحذف
  6. این که پرسیده اید(واقعاً پرسیده اید؟): "آیا رضا شاه مشروطه را از بین برد؟" ، به نظرم یک پاسخ بیشتر ندارد . و آن این است که :"آری . از بین برد. پیش از رضاشاه ،از مشروطه نیمه جانی باقی مانده بود که آن هم در زمان ایشان گرفته شد."
    اما اگر هدف شما از طرح این پرسش ، تبلیغ رضاشاه ، خاندان پهلوی و یا احیاناً آقای "رضا پهلوی" باشد ، که بحث دیگری است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. میشه به من بگید هنگامیکه مجلس از چند سال پیش از کودتای سوم اسفند اساسا وجود خارجی نداشته و تعطیل بوده چجوری مشروطیت رو رضا شاه از بین برده؟

      حذف
    2. با درود.دوست گرامی‌ من فکر می‌کنم که شما هیچ آشنایی با اندیشه‌های مشروطه ندارید و گر‌ نه این چنین سخن نمیگفتید .مشروطه چه بوده است؟ آرمان‌های مشروطه چیست؟ مشروطه خواهان چه می‌خواستند؟؟ پیشنهاد می‌کنم قضاوت‌های خود را مبتنی‌ بر شنیده‌ها نکنید و نخست کتابی‌ در زمینه مشروطه بخوانید و بعد اندکی‌ بیطرف به کار‌های رضا شاه بزرگ نگاه کنید و بعد نتیجه گیری کنید .من در همین جا از کاوه گرامی‌ خواهش می‌کنم که کتاب مکتوبات آخوند زاده را به اشتراک بگذارد هر چند که قبلاً در سایت آزاد‌گی سابق آقازدگی فعلی‌ به اشتراک گذاشتند تا اگر دوستان همتی داشتند این کتاب را بخوانند .من درک نمیکنم واقعا چرا برخی‌ دوستان تا سخنی از تاریخ پهلوی میشود میگویند می‌خواهید تبلیغ شاهزاده رضا پهلوی را بکنید این دوستان توجه ندارند که تاریخ پدر و پدر بزرگ ایشان هیچ ربطی‌ به کار‌های ایشان ندارد .در کارنامه کار‌های ایشان من هنوز به شخصه هیچ چیزی ندیدیم که ایشان حرفی‌ از تشکیل استبدادی دیگر زده باشند ایشان خود بی‌ شک واقف هستند که تنها راه آزادی ایران و سخت ایرانزمین تنها و تنها حکومت قانون است در سخنان و حرف‌ها و کار‌های ایشان دقیقا این مطلب به چشم می‌خورد سخنان برخی‌ دوستان من را به یاد همان آخوند‌های میاندازد که مخالف مشروطه بودند و کلمه آزادی و قانون را قبیح میدانستند هر چند که آخوند‌ها و اسلامیست‌ها با انقلاب اسلامی ۵۷ انتقامی سخت از مشروطه و آزادی خواهان گرفتند .در واقع اگر نیک بیاندیشیم امروز هم ما به دنبال همان آرمان‌ها و اندیشه‌های آخوند زاده و دیگر نظریه پردازان مشروطه هستیم.رضا شاه بزرگ بی‌ شک به رسیدن به برخی‌ از آن آرمان‌ها به مشروطه خواهان کمک کرد اما تنها ایرادی که وجود دارد این است که اگر ایشان با استفاده از قانون برخی‌ کار‌ها را انجام میداد آن کار‌ها بسیار ماندگار تر می‌شدند .پاینده ایران و ایرانی‌

      حذف
    3. درود بورزوم عزیز
      اینم لینک مکتوبات میرزا فتحعلی آخوندزاده به کوشش دکتر بهرام چوبینه

      http://azadieiran2.files.wordpress.com/2011/05/maktoobat-_-www-azadieiran2-wordpress-com.pdf

      بورزوم جان درباره پخش پایانی کامنتتون یک نکته وجود داره.
      ما باید فکر خودمونو ببریم به 90 سال پیش ایران و همینطور ببینیم یک نظامی که با وجود اندیشه بسیار ناسیونالیستی خودش اساسا تربیت شده یک فرهنگ قانون مدار و دموکرات نبود چقدر میشه ازش انتظار داشت که بر طبق قانون عمل کنه؟ رضا شاه خودش همیشه گفته من یک سرباز وطنم هستم و نکته از اون مهمتر اینه که قانون هم مشکل داشته یعنی قانون اساسی مشروطه اصلا با آرمانهای مشروطیت یکی نبود. در اون قانون به دستگاه آخوندیسم شیعه باج ها و امتیازات بی مانندی داده شد که رضا شاه بر طبق اون قانون برخوردش با آخوندها غیر قانونی بود.

      پاینده باشید

      حذف
    4. با درود کاوه گرامی‌ منظور من از با استفاده از قانون این بود که اصلاحاتی در قانون انجام میشد اما اینها تنها اگر‌ها است و همانطور که می‌دانیم نباید تاریخ را اینگونه نگاه کنیم و از اگر و مگر در آن استفاده کنیم.شخصیت‌های تاریخی‌ را از روی کار‌های که کردند میسنجیم نه کارهای که نکردند باید بگویم که من در کامنت قبلی‌ کمی‌ از جریانات منحرف شدم که البته می‌توان آن را به حساب علاقه من به رضا شاه بزرگ بگذارید.کاوه جان بی‌شک رضا شاه بزرگ یکی‌ از شخصیت‌های تأثیر گذار در تاریخ ۱۰۰سال گذشته ایران است و من از شما سپاسگزار هستم که با شجاعت کارهای مفید رضا شاه را بیان می‌کنید و جنبه‌های منفی‌ آن را هم می‌بینید و با جرعت میگوئید که درست است ایشان مستبد بودند و این نشان از صداقت و حقیقت گویی شما دارد.کاوه جان نسبت زمان رضا شاه بزرگ بسیار نزدیک به ما است پدر بزرگ خود من برای من تعریف میکرد که اینجور نبوده است که مردم بعد از رفتن رضا شاه چراغانی کردند و جشن گرفتند این کار با فتنه آخوند‌ها که نوکر انگروفیلها(طرفدارن انگلیس) بودند انجام شد .در واقع کاوه جان این آخوند‌ها به حدی کینه و نفرت از رضا شاه بزرگ دارند که هنوز این مرد بزرگ را تکفیر میکنند و با القابی ناشایست خطاب میکنند ، باید دانست که این مرد ایرانی‌ بوده است و در اندیشه ایران بوده است و برای ایرانزمین کار میکرده است پس دشمنی با این مرد بزرگ به نظر من دشمنی با ایران و ایرانی‌ است .خوشبختانه امروز جامعه ایران بسیار هوشیار است و سواد جامعه و قدرت تشخیص جامعه تا حد زیادی پیشرفت کرده است و دروغ‌ها آخوند‌ها درباره رضا شاه بزرگ را تشخیص میدهد به قول مرحوم داریوش همایون هر چه آخوند‌ها شخصیت رضا شاه را لگد مال کردند علاقه جوانان ایرانی‌ به این مرد بزرگ بیشتر شد .کاوه جان به نظر من رفتن رضا شاه بزرگ از ایران و زندگی‌ در آن جزیره‌ و در انتها مرگ رضا شاه بزرگ بسیار تراژیک و دردناک است این یک مطلبی است که کمتر به آن اشاره شده است ، رضا شاه بزرگ حتی در غربت هم به فکر ایران زمین بوده است و در آن کشتاری که اعراب تازی از حجاج ایرانی‌ در عربستان میکنند نامه بلند بالایی به محمد رضا شاه می‌نویسد و خواهان برخورد با آن عرب‌های پا پتی بیابانگرد میشود .کاوه گرامی‌ مطلبی و شاید گفت درسی‌، که در حکومت رضا شاه بزرگ برای ما وجود دارد این است که هر گاه حکومت از مذهب فاصله گرفت ایرانزمین اندکی‌ پیشرفت کرد ، که این مطلب را در حکومت رضا شاه بزرگ می‌توان دید .ما ایرانیان چاره‌ای نداریم و برای پیشرفت ایران زمین و رسیدن به آزادی باید دست مذهب را از حکومت کوتاه کنیم ، مذهبیونی که در ایران زمین جنایت‌ها کردند و هنوز هم ۱ایرانی‌ پیدا نشده است که جنایت‌های آخوند‌ها و مذهبیون را در طول ۳۰۰سال گذشته به رشته تحریر در بیاورد و کتابی‌ بنویسد.در آخر کاوه گرامی‌ باید به این مطلب اشاره کنم که به جرعت می‌توان گفت که در طول ۳۰۰سال گذشته تاریخ ایرانزمین تنها و تنها اقلیت‌های مذهبی‌ در زمان رضا شاه بزرگ نفس راحتی‌ کشیدند حتی در زمان محمد رضا شاه هم اقلیت‌های مذهبی‌ با آسودگی خاطر زندگی‌ را گذران نمی‌کردند .کاوه جان بحث مربوط به رضا شاه بزرگ بسیار جالب و آموزنده است و درباره آن می‌توان ساعت‌ها به گفتگو نشست که از حوصله این کامنت کوتاه خارج است . پاینده ایران و ایرانی‌

      حذف
    5. درود بورزوم عزیز

      استادی داشتم در دانشگاه که میگفت ظهور دو شخصیت در تاریخ ایران دقیقا مانند یک معجزه و ظهور منجیست که یکی از پایه های مهم ادیانه. نخستین شخصیت نادر شاهه که به هنگام قتل و غارت ایران به دست افغانها و هجوم روس ها و عثمانی ها در ایران ظهور میکنه و ایران رو از یک قهقرای بزرگ نجات میده و دومی رضا شاهه که در شرایطی که ایران با تعریف جغرافیایی و تاریخی خودش در حال نابودی بود ظهور میکنه و دوباره به ایران و ایرانی شخصیت و هویت می بخشه.
      از نظر عدم تبعیض مذهبی از سوی حکومت دوره این مرد بزرگ نه تنها در 300 سال اخیر بلکه در 1400 سال اخیر یگانه است. البته دوره کوتاه نادر شاه بزرگ و کریمخان زند هم هست.

      سپاس از کامنت ها و دیدگاه هات که همیشه برام ارزشمند بوده.

      پاینده باشی

      حذف
  7. با درود .کاوه گرامی‌ وقتی‌ ما صفحات تاریخ ایرانزمین را ورق می‌زنیم میبینیم که ایران از لحاظ تاریخ مملکتی است که حوادث آن با سایر ممالک جهان تقریبا قابل مشابهت نیست.رضا شاه بزرگ و اطرافیان ایشان به درستی‌ اعتقاد داشته اند که ایران در ۱۵۰سال حکومت قاجار‌ها به خاک سیاه نشسته است و اخلاقیات ایرانیان مسموم گشته است و باید هر چه سریعتر فکری اندیشه کرد و تزریقاتی سریع به جامعه ایرانی‌ کرد و البته بسیاری از مشروطه خواهان هم همین اعتقاد را داشته اند .در آن دوران میبینیم که از هر صدهزار ایرانی‌ تنها ۳نفر سواد دارند و خود شخص رضا شاه به مسله سواد ایرانی‌‌ها بسیار اهمیت میداد و دانشگاه تهران را هم ایشان تأسیس کردند (اما متاسفانه بعد‌ها که این دانشگاه به دست اسلامیست‌ها افتاد تمام ارزش‌ها و مشخصات آن را زیر پا گذاشتند و دانشگاه رو تبدیل به حوزه کردند).اگر نیک بنگریم میبینیم که رضا شاه بزرگ مردی است که به تاریخ ایران واقف است و دردی جز ایران ندارد و در اندیشه است که چه گونه در زمان کم کارهای اساسی‌ برای ایرانزمین انجام دهد.در واقع این ایده از فکر خود مشروطه خواهان هم میگذشته است و همانطور که دیدیم بیشتر نمایندگان مجلس هم با شاه شدن رضا شاه موافق بودند چون عملا مجلس در کنترل مملکت قدرتی‌ نداشت و در بیشتر نقاط ایران هر کسی‌ ادعای داشت و در آنجا حکم فرمایی میکرد ، آن دوران لازم داشت تا شخصی‌ به مانند رضا شاه ظهور کند و آن اصلاحات پایه‌ای را انجام دهد البته نباید فراموش کنیم که رضا شاه بزرگ از اطرافیان و روشنفکران نیز در این زمینه‌ها کمک و هم‌اندیشی میگرفته است .به نظر من رضا شاه مشروطه را از بین نبرده است بلکه در رسیدن به آرمان هایی آن که مدّ نظر مشروطه خواهان بوده است (کسانی‌ مثل آخوند زاده و کرمانی و میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان و ..) کمک فراوان کرده است اما در اینجا ایرادی هم به رضا شاه بزرگ وارد است که اگر ایشان با استفاده از قانون آن کار‌ها را انجام میدادند کار هایی مثل بیرون کردن آخوند‌ها از حکومت بسیار ماندگار تر میشد .من در همین جا پیشنهاد می‌کنم دوستان کتاب مکتوبات آخوند زاده رو بخوانند تا بیشتر با اندیشه هایی مشروطه آشنا بشوند و به این شکل خواهند فهمید که رضا شاه بزرگ چگونه در رسیدن به بخشی از آن آرمان‌ها نقش اساسی‌ داشته است .کتاب مکتوبات آخوند زاده و اندیشه هایی آن همان چیز هایی است که امروز هم ما ایرانیان به دنبال آن هستیم انگار آخوند زاده در همین زمان ما می‌زیسته است و آن کتاب را نوشته است (مسائلی‌ مثل ارج نهادن به فرهنگ ایران باستان و یا نقد دین اسلام به صورت صریح و آشکار و..).در واقع ما در کار هایی رضا شاه بزرگ میبینیم که به طور مثال رضا شاه بزرگ اندیشه میرزا حسین خان سپهسالار را که در دوران ناصرالدین شاه می‌زیسته است و خواهان کوتاه کردن دست آخوند‌ها از سیستم قضایی و حکومت بوده است را به ثمر می‌رساند .میرزا حسین خان سپهسالار معتقد بوده است که آخوند‌ها باید در مسجد به کار عقد و ازدواج و دفن مردگان و موعظه مشغول باشند و این موعظه‌ها نباید به کار دولت زیانی برساند و مولا‌ها باید در همان مساجد بمانند و .. چیزی که هنوز ما ایرانیان به دنبال آن هستیم و بی‌شک روزی به آن خواهیم رسید .

    پاسخحذف
  8. درود
    آنها كه با خاندان پهلوي و در هويت ملي و تاريخ ما مشكل دارند و مخالف ميباشند، كه مورد خطاب ما نميباشند چراكه گوش گرفته و چشم بسته آمده اند براي مخالفت و دشمني.
    اما كساني كه خواب اند و فريب روشنفكران تاريك انديش زمان را ميخورند بايد گفت: زمان رضاشاه بزرگ را بايد با ويژگي ها و خصوصيات همان دوره خاص ديد و نه با عينك امروزي. در آن زمان به هيچ وجه دغدغه مردم دموكراسي و شعارهاي پوچ روشنفكري امروز نبود بلكه نياز مردم و جامعه، امنيت، رفاه و نجات ايران از نابودي و تجزيه بود. در چنين موقعيتي كه قجرها به وجود آورده بودند و تمام فكر قجرها زن و شكار بود، بايد ميهن پرستي مي آمد و ايران را نجات ميداد. هيچ كسي حاضر نبود اين مملكت ويران را تحويل بگيرد. حتي مراجع شيعه از نجف هم پشتوانه رضاشاه شده بودند چراكه همگان ميدانستند كه تنها اين مرد است كه ميتواند ايران را نجات دهد.
    او بود كه خوزستان را از تجزيه نجات داد و شيخ خزغل دست نشانده انگليس را از تخت به زير كشيد. عوام فكر ميكنند كه مانند امروز مجلسي بوده و دولتي و مردم دنبال "راي من كو" بوده اند.

    من نميدونم نياز اين اشخاصي كه دائم از دموكراسي دم ميزنند چيست؟ كدوم دموكراسي؟ كدوم ديكتاتوري؟ اگر دموكراسي هدفش نابودي ايران و تجزيه مملكت ميباشد، من اين دموكراسي را نميخواهم. اگر ديكتاتوري يعني نجات ايران كه همانا اينچنين بود در آن دوره، من آن ديكتاتوري را با صد نوع دموكراسي غربي عوض نميكنم.
    اين دموكراسي شده از نان شب واجبتر از ديد روشنفكرنمايان ضدملي.
    اصلا نميدونند كه اگر اين مرد نيامده بود ما اكنون داشتيم مانند باديه نشينان زندگي ميكرديم. يك حساب ساده است. تاريخ را نگاه كنيم. از زمان پهلوي ها چشم پوشي كنيم و فقط قاجارها را ببينيم و بعد از آن هم جمهوري اسلامي قرار دهيم. چه مي بينيم؟ جز سياهي و ويراني. پهلوي ها آمدند و مدرنيسم را آوردند و توقع ايرانيان بالا رفت درحاليكه بايد نسبت به داشته هاي قبل از آن سنجيد و نه با مدينه فاضله روياهاي دست نيافتني
    رضاشاه اگر زير دست انگليس بود، شيخ خزعل كه مورد حمايت انگليس بود را سرنگون نميكرد. اگر اينچنين بود كه ديگر انگليسي ها او را كنار نميزدند.

    طوري ميگويند سبب نابودي مشروطه شده كه انگار قبل از او حكومت كاملا مشروطه بوده و ما يك پارلمان قوي داشتيم. يك نكته ديگر اينكه در آن برهه خاص، هيچ كجاي دنيا آزادي و دموكراسي رعايت نميشد چراكه نياز مردم نبود. ديگر چه انتظاري داريم از ايران.

    با سپاس

    بابك

    پاسخحذف

پیش از کامنت گذاشتن به نکات زیر توجه کنید :

1 - برای خود یک نام برگزینید و به گونه ناشناس کامنت نگذارید.
2 - داوری شما درباره من برای من ارزشی ندارد. پس آن را پیش خود نگه دارید.
3 - دشنام و اتهام بی سند به من و سایر نظر دهندگان ممنوع است.
4 - کامنت زیر هر پست باید در ارتباط با موضوع آن پست باشد.
در صورت رعایت نکردن هر یک از نکات بالا کامنت شما حذف خواهد شد.

پیروز باشید. پاینده ایران