پخش مستند ((از تهران تا قاهره)) از شبکه من و تو که سبب ریخته شدن پته انقلابیون 57 و دروغهایشان شد در کنار واکنش بسیار خوب از جانب بخشی از مردم دوباره سبب بیرون زدن دوباره رگ گردن جماعت پهلوی ستیز شد.
اشخاصی از راه رسیدند و لجن پراکنی کردند و دوباره دروغ ها و مزخرفات خود را تکرار کردند تا به خیال خود چیزی از اعتبار ایران سازان پهلوی کم کنند ولی از دید من بیشتر حقارت خود را نشان دادند که دوباره دست به دامان همان دروغهای همیشگی شدند تا بلکه از فرهنگ شهیدپرور جامعه ایران استفاده کنند و از بچه دزدان و تروریست ها برای جامعه ایران شهید بسازند.
در این میان سایت ملی مذهبی دو نوشته در این رابطه منتشر کرد. ابتدا شخصی به نام علی کلائی در نوشته ای با عنوان تاملی بر ((ار تهران تا قاهره)) بر خلاف عنوانش بیش از آنکه به مستند پرداخته شود به روانکاوی شهبانو فرح و یا بهتر است بگوییم لجن پراکنی علیه ایشان از روی سخنان ایشان در این فیلم پرداخته. من نمی دانم ایشان تخصصشان در چه زمینه ای است. امیدوارم حداقل ایشان و افرادی مانند ایشان و اساسا جامعه ایران و به ویژه کسانی که خود را صاحب اندیشه می دانند روزی بیاموزند که نیازی نیست در هر زمینه ای که در آن تخصصی ندارند اظهار فضل کنند و مانور بدهند.
نویسنده در این نوشته خود به هر ریسمان پوسیده ای چنگ زده تا به خیال خود شهبانو فرح را بی اعتبار کند. از نوشتن درباره چگونگی سخن گفتن شهبانو و نتیجه گیری اینکه ایشان یک زن بی سواد شهری است تا دفاع از حق شهروندی خمینی در برابر حکومت پهلوی. به هر حال واقعیت این است که اسلامی ها اگر گوشت یکدیگر را نیز بخورند استخوان هم را دور نمی ریزند.
جالب است که شهبانو فرح را برای آنکه نمی توانسته تا سالها تصویر خمینی گجستک را ببیند محکوم می کند در هر حالی که در حکومت اسلامی که پهلوی ستیزان و به ویژه همین ملی مذهبی ها برای ایران سوغات آوردند چه بسیارند ایرانیانی که به دلایل مختلف از جمله آواره شدن خودشان و عزیزانشان و اعدام نزدیکانشان و از همه مهمتر ضربه نابودگری که خمینی و حکومتش به ایران و ایرانی زدند کینه بسیار عمیقی از خمینی و حکومتش دارند.
اما یکی از بخشهای بسیار روشنگر این مستند این بود که با نشان دادن مصاحبه هایی از پادشاه فقید ایران و همچنین سیاستمداران غربی نشان داده شد که دقیقا غرب چرا با او دشمنی داشت و چه نقشی در سقوطش داشت و این برای پهلوی ستیزان از جمله نویسنده این مطلب بسیار گران تمام شود زیرا پهلوی ستیزان سالها روی اینکه شاه مزدور غرب بود و با یک انقلاب مردمی سرنگون شد مانور داده اند و البته همیشه در این مدت انسان های آگاه مستندات بسیاری در رد این سخن آورده اند ولی این جماعت نگران تاثیری هستند که این فیلم مستند روی دیدگاه توده جامعه ایران و به ویژه من و هم نسلان من درباره پادشاه فقید ایران دارد و اگر از بیرون نیز بنگریم نگرانی آنها بسیار به جاست.
نویسنده در بخش دیگری شهبانو فرح را به این دلیل که از محمدرضا شاه با لقب اعلیحضرت یاد می کند یک زن سنتی معرفی می کند. گویا انتظار دارد شهبانو جلوی دوربین شاه فقید را با نام کوچک خطاب کند. با این استدلال درخشان نویسنده همسران همه رئیس جمهوران و نخست وزیران و پادشاهان و ولیعهدهای دنیا زنان سنتی هستند زیرا من شخصا تا به حال ندیده ام همسر هیچ سیاستمداری در انظار عمومی او را با نام کوچک خطاب کند. به عنوان نمونه چون همسر باراک اوباما که در انظار عمومی او را باراک یا آقای اوباما خطاب نمی کند زنی سنتی است و جالب است که نویسنده می گوید پس روایتهایی که درباره مدرن بودن شهبانو فرح می شود نادرست است یعنی می داند که در ذهن بسیاری از ایرانیان حتی برخی از پهلوی ستیزان شهبانو فرح به عنوان یک زن مدرن شناخته می شود و نویسنده با این استدلال احمقانه به زعم خود این تصویر را خراب می کند.
در یکی از بخشهای پایانی این نویسنده بر مذهبی نبودن شهبانو فرح تکیه می کند و از سابقه ایشان در دوران دانشجویی استفاده می کند. این دیدگاه به همان اندازه ای ضد انسانی و ضد آزادی است که دیدگاه افرادی که محمدرضا شاه را به دلیل باورهای مذهبی و حتی خرافی اش محکوم می کنند اما نکته جالب در این بخش نوشته جایگاه باورهای مذهبی سیاستمداران در نزد اسلامیست ها و از جمله همین ملی مذهبی هاست و تصاویر بالای صفحه سایت نیز این را نشان می دهد که مرشدان فکری این جماعت چه کسانی هستند.
به فاصله چند روز پس از این نوشته دوباره یکی از این جماعت پهلوی ستیز و البته از نوع ملی مذهبی آن به نام محمدعلی شیرزادی نوشته ای به نام تک نویسی های فرح دیبا را روی این سایت قرار داد که مرا دقیقا یاد نوشته های کیهان شریعتمداری انداخت. لحن نوشته و برخی واژه های به کار برده شده در آن دقیقا به مانند نوشته های کیهان شریعتمداری است.
واژه هایی مانند بیوه پهلوی دوم تنها در ادبیات کیهان شریعتمداری یافت می شود و یا خطاب کردن شاهزاده رضا پهلوی با عنوان رضا آلاشتی سوادکوهی تنها نشان از سطح اندیشه این نویسنده دارد و من به عنوان یک جوان ایرانی اصلا این به اصطلاح نویسنده و امثال او را در آن سطحی نمی بینم که بخواهم نوشته شان را پاسخ دهم زیرا ادبیات آنها به اندازه کافی بیانگر اندیشه شان است.در واقع اینگونه خطاب کردن پهلوی ها برای این جماعت همان تف سربالایی است که به روی خودشان می افتد و همین یک جمله کافی است که بگویم امثال بازرگان و سحابی که با اندیشه مخرب و ضد ایرانیشان از عوامل بدبختی ایران و ایرانی هستند و البته مرشدان فکری این جماعت هستند حتی درس خواندنشان را مدیون همان رضا سوادکوهی به زعم آنها هستند و از آن مهمتر اینکه خودشان و همه مرشدان فکریشان شناسنامه داشتنشان را نیز مدیون همان ابرمرد تاریخ هستند.
البته در این نوشته به مانند بیشتر نویسنده پهلوی ستیزان بخشی نیز به کربلای 28 مرداد و شهید کربلا دکتر محمد مصدق و روضه خوانی برای آن اختصاص داده شده است. البته روضه های ویژه در این زمینه را احتمالا در سالروز آن می توانیم بخوانیم.
اما در پایان به عنوان یک جوان ایرانی می خواهم چند خطی خطاب به این جماعت ملی مذهبی (که نام اندیشه و تشکیلاتشان بیانگر آن است که اساسا معنای ملی و ملی گرایی را نمی دانند) بنویسم که البته برای سایر پهلوی ستیزان هم هست :
شما دروغگویان کسانی هستید که بر خلاف همه دروغهای این سی و چند ساله خمینی را حداقل 15 سال پیش از شورش 57 می شناختید و در بلوای 15 خرداد که در اعتراض به حق رای و انتخاب شدن زنان بود همراه و همگام خمینی بودید و 15 سال پس از آن نیز با اندیشه و عملکرد مخرب و ضد ایرانی خود یکی از سیاه ترین حکومت های تاریخ ایران را روی کار آوردید. شما بهتر است دم از ملی گرایی و زن مستقل و ایران نزنید و به جای آن یک بار کارنامه نکبت بار خود را ببینید که چه خیانتهایی به ایران و ایرانی کردید و دروغهایی گفتید و یک عذرخواهی در پیشگاه ملت ایران از گذشته تان بکنید. کار سیاسی کردنتان پیشکش.
هر خونی که در این سی و چند سال ریخته شده شما نیز در آن سهیم هستید. هر ایرانی که از سرزمینش آواره شده و هر خانواده ای که از هم پاشیده و هر جوانی که امروز در نا امیدی زندگی می کند یا به دلیل شرایطی که شما در به وجود آوردنش نقش داشتید خودکشی می کند شما در آن سهیم هستید. اندیشه مخرب شما که وام گرفته از امثال شریعتی و بازرگان است این بلا را بر سر این سرزمین آورده. خیال نکنید همین که از قدرت کنارتان گذاشتند دیگر همه کارنامه نکبت بار شما را فراموش می کند و تا زمانیکه در پیشگاه ملت ایران نگویید اشتباه کردیم و هنوز بر همان راه احمقانه و ضد ملی که سبب رقم خوردن این دوره سیاه تاریخ ایران زمین شد پافشاری می کنید من شخصا از کارهایی که این حکومت در حق شما و امثال شما می کند حتی به اندازه سر سوزنی ناراحت نمی شوم. جان همه شما و امثال شما حتی به اندازه یک تار موی جوانی که هیچ نقشی در آن شورش نداشته ولی امروز تاوانش را می دهد ارزش ندارد.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
19 مرداد 2571
در اين نوشته به «شاهزاده رضا» با عنوان رضا آلاشتی سوادکوهی اشاره شده است که اين عنوان نادرست است اعليحضرت رضا پهلوی دوم که به غلط ايشان را «شاهزاده رضا پهلوی می خوانند در آلاشت بدنيا نيامده اين عنوان غلط مربوط به رضا شاه بزرگ پهلوی اول می تواند باشد که آن بی وجدان های کثيف گوی بکار می گيرند.
پاسخحذفدوست عزیزم اون نویسنده ای که شاهزاده رو آنگونه خطاب کرده در واقع به خیال خودش جفتک انداخته به رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه و اصولا خانواده پهلوی ولی این یک تف سربالا بیشتر نیست.
حذف:))))))))))))))))))))))))))
پاسخحذفجیگرم حال میاد شما سلطنت طلب ها بجای حرف حساب زدن فقط تربیت خانوادگی تون رو نشون میدید بعد اسمش رو میگذارید وطن پرستی !!!!!!!!!!