۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه

بهرام مشیری ابتدا باید تخصص و جایگاه خود را مشخص کند



در چند روز گذشته فیلمی از گفتگوی آقای فرامرز فروزنده و آقای بهرام مشیری در تلویزیون اندیشه منتشر شد که در آن آقای مشیری در پاسخ به پرسش با بهتر است بگویم پیشنهاد آقای فروزنده درباره گفتگو و مناظره با شاهزاده رضا پهلوی این پیشنهاد را پذیرفته و بسیار از این پیشنهاد استقبال کردند.
با شنیدن این پرسش و پاسخ آقای مشیری پرسشی که چند سالی است ذهن من را به خود مشغول کرده دوباره به سراغم آمد و این پرسش این است که تخصص آقای مشیری چیست؟ و در عین حال پرسش دیگری نیز به آن اضافه شد که جایگاه آقای مشیری کجاست و از چه جایگاهی و در چه زمینه ای می خواهند با شاهزاده بحث کنند؟
تا آنجایی که من می دانم آقای مشیری در رشته شیمی دارای مدرک فوق لیسانس هستند که در جای خود بسیار قابل احترام است و در این شکی نیست اما در دنیای مدرن که تقریبا از اوایل قرن بیستم تا به امروز هرچه بیشتر به سوی تخصص و تخصص گرایی و تفکیک هرچه بیشتر علوم پیش رفته است به راستی چگونه ایشان در هر زمینه ای به خود پروانه اظهار نظر می دهد؟ امروز دیگر دوره افلاطون و ارسطو نیست که یک شخص خود را در هر زمینه ای صاحب نظر بداند و در هر زمینه ای که در آن تخصص ندارد اظهار فضل کند. این در واقع نوعی بی احترامی و دهن کجی به متخصصین و صاحبنظران در زمینه های مختلف است.
ایشان به خود اجازه می دهد در برابر دوربین بنشیند و از نسخه های مختلف شاهنامه ایراد بگیرد. کاری که حتی شماری از استادان راستین ادبیات و همچنین زبان شناسی که تخصص لازم برای این کار را دارند خود را در اندازه ای نمی دانند که دست به انجام آن بزنند زیراخود را به آن اندازه نمی بینند که پای در این راه بگذارند ولی ایشان به سادگی در برابر دوربین می نشینند و این کار را می کنند و حتی گاهی از برخی استادان و متخصصین ادبیات هم ایراد می گیرند.
ایشان خود را صاحبنظر تاریخ نیز می دانند در حالی که علم تاریخ خودش به شاخه های مختلف بخش بندی می شود و مریدان ایشان (که در واقع به مانند مقلدان یک آخوند از فرآورده های فرهنگ زشت مرشد سازی و مرید پروری هستند) او را استاد خطاب می کنند و متاسفانه ایشان هم از دید من به این دلیل که ارزش و اعتبار واژه استاد را نمی دانند و همینطور دچار خود بزرگ بینی شده اند بسیار از این موضوع استقبال می کنند. سخنان ایشان نیز برای هرکسی که اندک دانشی در زمینه تاریخ داشته باشد دارای اعتبار نیست زیرا حتی ساده ترین اصول علم تاریخ را که همانا بی طرفی و نداشتن تعصب و عدم سواستفاده سیاسی از آن است را نمی دانند و وقایع تاریخی را در جهت استفاده سیاسی تحلیل می کنند و تاسف آور این است که آقای فروزنده ایشان را برای سخن گفتن درباره هویت ملی به برنامه خود دعوت می کنند آن هم در حالی که متخصصین تاریخ بسیاری چه در درون ایران و چه در بیرون از ایران زندگی می کنند.
صاحبنظری جناب مشیری در زمینه علم فلسفه نیز هست و ایشان خود را یک فیلسوف و صاحبنظر در علم فلسفه نیز می داند و مباحث فلسفی انجام می دهد که البته بیشتر حول محور واژگانی مانند مغلطه و مغالطه خلاصه می شود و هر سخنی که بر خلاف دیدگاه ایشان باشد یک مغالطه است.
اما گویا دانش آقای مشیری به همینجا ختم نمی شود و زمینه های دیگری هم هستند که ایشان خود را در آنها صاحب نظر می داند و از این جمله می توان به دانش روانشناسی ایشان اشاره که گویا پس از مرگ شاهزاده علیرضا پهلوی به یکباره متبلور شد و فوران کرد و ایشان با توجه به منبع علم پایان ناپذیر خود این بار پای در این عرصه گذاشتند و درباره مسائل روانی شاهزاده علیرضا اظها فضل کردند.
 علاوه بر اینها سیاست و ورزش و جامعه شناسی و بسیاری دیگر از دانش های نوین بشری که هر کدام برای خود تخصصی جداگانه محسوب می شوند همگی  در وجود ایشان انباشته شده.
خلاصه که به طور کلی زمینه ای نیست که آقای بهرام مشیری خود را در آن صاحبنظر نداند و ایشان به خود اجازه می دهد در هر زمینه ای وارد شود و در واقع به متخصصین آن زمینه دهن کجی کند آن هم زمانیکه ایشان خود را هوادار مدرنیته معرفی می کند اما به یکی از بزرگترین و عمیق ترین دستاوردهای علمی مدرنیته یعنی تخصص گرایی بی توجه هستند.
اما آقای مشیری در کنار اینکه تخصص خود را مشخص نکرده اند با استقبال کودکانه خود از پیشنهاد کودکانه تر آقای فروزنده پرسش دیگری را نیز به وجود آوردند یعنی این پرسش که جایگاه ایشان کجاست و از چه جایگاه و از چه منظری می خواهند با شاهزاده رضا پهلوی مناظره کنند؟ از جایگاه یک فعا سیاسی یا جایگاه یک فعال فرهنگی یا حتی یک مخالف یا منتقد خانواده پهلوی؟ بحث ایشان با شاهزاده رضا پهلوی در چه زمینه ای است؟ درباره فعالیت و عملکرد شاهزاده در امروز یا درباره عملکرد پادشاهان درگذشته پهلوی که یک موضوع تاریخی است؟ تا آنجا که من تشخیص می دهم جایگاه ایشان بیشتر یک مخالف و منتقد خانواده پهلوی است و در این صورت ایشان باید با فردی هم ردیف خود یعنی یک هوادار خانواده پهلوی مناظره کند نه با شاهزاده رضا پهلوی. حتی اگر ایشان و همچنین آقای فروزنده او را یک متخصص تاریخ می دانند (که البته این لباس بسیار بر تن ایشان گشاد است و حتی زار می زند) که می خواهند از عملکرد پادشاهان پهلوی انتقاد کند نیز باید در برابرش یک متخصص تاریخ با دیدگاهی در برابر ایشان حضور یابد و نه شخص شاهزاده.
نکته جالب توجه دیگر برخورد مریدان ایشان پس از این گفتگو بود که به مانند نوچه های آن پهلوان پنبه ای رفتار کردند که رفته بود تا با پهلوان محل کشتی بگیرد و هر روز بر سر راهش می ایستاد و نوچه های آن پهلوان پنبه مرتب خطاب به پهلوان محل فریاد می زدند اگر نمی ترسی کشتی بگیر.
به راستی امیدوارم که روزی این فرهنگ زشت مرشد سازی و مرید پروری از جامعه ایران زدوده شود و انسانها دارای اندیشه مستقل باشند.

پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی

ششم شهریور 2571

۱۴ نظر:

  1. پدر جان کلی گویی نکن ما از این کلی گوییها خسته شده ایم. تا کی می خواهیم ملتی تنبل باقی بمانیم. در فرنگ اگر کسی حرفی بزند نمی گویند مدرکت را بیاور ببینیم بعد با تو صحبت میکنیم، حرف طرف را نقد می کنند. اگر مشیری اشتباه می گوید نقدش کن چرا کلی گویی می کنی.
    بیا من هم الان برایتان مثل خودتان چند نظریه را رد میکنم:
    انیشتین اشتباه می گوید. این بابا اصلا سواد نداشت. باور نداری برو از ۱۱۸ بپرس.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من کلی گویی نکردم هم میهن عزیز.
      سخن من اینه که تخصص و جایگاهش چیه؟ آیا مانند امام جعفر صادق علم بی پایان داره و در هر زمینه ای متخصصه که اظهار فضل کنه؟
      در زمینه های مختلف متخصصین دربارش نقد نوشتن و گفتن.
      اینم که نوشته من کلی گویی است دیدگاه شخصی شماست.

      حذف
    2. چرا آقا شما دقیقا کلی گویی کردی بدون آوردن مثال.
      "مدرکش چیه"شد حرف؟
      اگه اینجوریه شما هم باید حتمن مدرک کارشناسی رسانه داشته باشی تا بتونی از ایشون ایراد بگیری؟
      مدرک شما چیه؟
      امابا بخش انتهای سخن شما موافق هستم که هرگاه قرار بر ناظره باشدابتدا باید زمینه آن معلوم شود.وبهتر است مثلن با یکی از کارگزران پهلوی-که در آمریکا فراوان هم هستند-این مناظره صورت بپذیرد.
      در انتهابنظر من شما اگه سخنان مشیری را خوش نمی داری,آنها را نقد کن بمدرکش چکار داری؟
      یعنی اگر مشیری مثلن دکتر تاریخ بودند و این سخنان را میگفتند مشکل شما برطرف میشد؟ البته که نه!پس مشکل مدرکش نیست.

      حذف
    3. بازهم این دیدگاه شماست که کلی گویی کردم. من هم این چند خط را ننوشتم که شما یا هر شخص دیگه را راضی کنم.
      من کارشناسی رسانه ندارم ولی کارشناسی ارشد تاریخ با گرایش تاریخ معاصر دارم و اونقدر دانش دارم که بتونم پاسخ لجن پراکنی همچین شخصی را درباره یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ ایران بدم اما نکته اینه که اون شخصی که مانند شما مرید این فرد شده به مانند کسی که مقلد یک اخوند شده فعلا سخنان این شخص واسش حکم الهام الهی داره.
      اگر ایشون یک متخصص تاریخ بودن اصولا اینگونه سخن نمیگفتن پس بی دانشی و نداشتن تخصص از سوی ایشون و البته گرفتاری های و عقده شخصی که از گذشته با حکومت پهلوی داشتن سبب میشه که بشینن اینگونه به خیال خودشون مثلا پهلوی ها رو بی اعتبار کنن ولی این اتفاق نمی افته چون هنوز که هنوزه نام رضا شاه و محمدرضا شاه که میاد همین ملت با هر عقیده مذهبی که باشن میگن خدا بیامرزدشون ولی کسی نمیگه خدا مصدق رو بیامرزه چون پهلوی ها دستاورد داشتن برای این ملت و این سرزمین و نامشون در تاریخ ثبت شده و این با اینکه عقده خالی کردنهای امثال مشیری تغییری نمیکنه چون تاریخ رو مشیری ها نمی نویسن.

      حذف
    4. توی شهر شما هرگاه کسی از سیستمی انتقاد کنه,"لجن پران"ش می خوانند؟
      زهی فوق لیسانستاریخ با گرایش تاریخ معاصر,که تو داری!
      و بعد از کجای نوشته من فهمیدید که من مرید مشیری-ام؟نکنه فوق لیسانس پیشگویی هم دارید و رو نمیکنید؟
      و اون دانشی هم که مدعی داشتنش شدید,نیک از استدلال شما پیداست:(اگه ایشون متخصص تاریخ بودن اصولن اینگونه سخن نمی گفتن)!!
      من که کمرم زیر باراستدلال شما دوتایی شد.
      کسی منکر طلبیدن آمرزش از سوی مردم برای پادشاهان پهلوی نشده.و درست است که نام ایشان در تاریخ ثبت شده چنان که نام خالدبن ولید چنان که تیمور.
      شما هم که فکر میکنم سن و سالی ازتون گذشته باشه اول تکلیفتون رو با خودتون معلوم کنید و اینقدر هم حرص و جوش نخورید.چون بجز اینکه باعث رکاکت نوشتارهاتون واسه قلب مبارک هم ضرر داره.

      حذف
    5. در شهر من اگر کسی بیاد فقط به خاطر گرفتاری های شخصی و خانوادگی که از گذشته داره و همینطور تعصبات ایدئولوژیک و قاب عکس پرستی خودش تاریخ رو جعل کنه و در موضوعاتی که اصولا هیچ دانشی در اونها نداره اظهار فضل کنه میشه لجن پراکنی.
      من از شما یا هیچ شخصی نخواستم که تحصیلات منو تایید کنی یا نکنی پس دیدگاهتون در این زمینه باشه برای خودتون.
      اساسا چون راهی که مشیری میره راه آخوندی یا در مثال صوفی گریش مرشدیست هوادارش هم میشه مریدش چون این مرشد اندیشه به شدت قطبی داره و همینطور به مانند آخوندها تنها روی منبر میره طبیعتا مدافع و هوادارش هم تنها از پایین منبر این شخص رو میبینه و یک رابطه مرشد و مریدی یا آخوند و مقلد به وجود اومده میان این شخص و هوادارانش.
      خم شدن کمر شما زیر استدلال به مانند اینه که بخوای به یک شیعه متعصب بقبولانی علی ابن ابیطالب یک آدمکش بوده پس من برای پذیرش سخنم از سوی شما یا هیچ شخص دیگری نمی نویسم. می نویسم چون با نوشتن حس زنده بودن بهم دست میده.
      پهلوی ها نامشون در تاریخ هست همانگونه که کوروش ها و داریوش ها و شاپورها و یعقوب ها و بابک ها و نادرها در تاریخ نامشون با درخشندگی نوشته شده.
      در ضمن من زیر سی سال سنمه خوشبختانه و افتخار میکنم که از نسل فسیل های یخ زده ای مانند مشیری نیستم و البته در میان همنسلان مشیری و امثال مشیری افرادی هم بودن از اون پیله ایدئولوژی و تعصب و شیعه بودن اومدن بیرون ولی خب نمیشه کتمان کرد که مشیری ها با اندیشه های مخربشون در اون نسل در اکثریت مطلق هستن.

      حذف
    6. مرد جوان,
      ایکاش برای گفته هات موردی,دلیلی,مثالی میزدی که کلی گویی کردنت باعث این نشه که دیگران فکر کنن چون چیزی تو چنته نداری,آسمون ریسمون میکنی.
      آخه جوان,جونه هرچی مرده این جمله رو بخون:(..بخاطر گرفتاری های شخصی-کذا-و تعصبات ایدولوژیک-کذاوکذا-)خودت به اینا میگی استدلال. البته که توی دستهء کورها, یکچشمی لابد پادشاست.
      در اردوگاه طرفداران سلطنت البته که چون شمایی"استدلالیزمیسین!!"
      اگر هم نیازی به رد یا قبول حرفتون از جانب دیگران نداری,سهل است. منتشرشون چرا میکنی؟
      آکاوه انگار که دستی هم ب آتش مغلطه داری ها,چون به راحتی و با استدلال درست-دوراز قلم شما البت- میشه به هر شیعه ای قبولوند که علی آدمکش بوده.
      بقول معروف دزدحاضروبزحاضر.مثالش خود من.
      ولی این تیکه رو هستمس که گفتی نوشتن بهم حش زندگی میده.ما میتئنیم این بحث رو تا ابد ادامه بدیم ولی برای نشون دادن حسن نیتم. در جوابم اگه فقط مستدل کلی گویی هات رو,بصورت مثال الف و ب و ج بنویسی منم این بحث رو کش نمیدم چون اگه نگاهی به آینهء نوشته هات بندازی ته رنگ تعصب توی گوشه موشه هاش پیداست.در فت و آمد.

      حذف
    7. شما زمانیکه تنها نشستی پای منبر مشیری و مشیری ها و حتی یک واژگان مستقل و ویژه خودتون هم ندارید و حتی واژگان و جمله بندی شما هم جمله بندی های همون مرشد بزرگه چه استدلالی بیارم براتون؟ کم به مشیری و مشیری ها پاسخ داده شده حتی از سوی دوستان خودشون ولی شما ندیدی و نخوندی چون نخواستی هم میهن.
      من هم هوادار سلطنت نیستم که حالا از سخن شما ناراحت بشم.
      من می نویسم و منتشر می کنم چون برای منی که در این نکبت اسلامی که امثال مشیری و دوستان مشیری رقم زدن زندگی کنم نوشتن و دنیای مجازی تنها یک تنفس کوتاهه. همین.
      یکی از گرفتاری های جامعه ما اینه که واژه ها رو با کاربرد بیجای خودشون تهی از معنا و مفهوم میکنند. دکتر و استاد و ملت و مردم و خیلی واژه های دیگر از بس که بیجا به کار رفتن دیگه بار معنایی رو از دست دادن و واژه ای هم که مشیری بار معنایی رو از اون گرفت و البته شادمانم چون واژه کاملا عربی بود همین واژه مغلطه و مغالطه بود که ایشان برای توصیف هر دیدگاه مخالف خودشون ازش استفاده میکنن و شما هم طوطی و به مانند یک مرید تکرارش می کنی.

      حذف
    8. چون گفتار شما خالی از دلیله.و مرتب درگریز به صحرای کربلا هستید.وچون یه حرفی زدی و الان سخت در دفاع ازش موندی,باید هم بگی که: "آخه چه استدلالی براتون بیارم"
      توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
      و فقط واسه اینکه بدونی قضاوتت اشتباهه و مرید و مرادی در کار نیست.ارجاعت میدم به دومقاله ای که در نقد ضمنی آرای مشیری پیرامون شاهنامه و در تایید نسخه دکتر خالقی پارسال نوشتم و در"نامهء فرهنگستان" شماره مهر و آبان,چاپ شد.
      شما حتا نمیدونی که این"منطق و مغلطه"گفتار راسل بزرگه و ربطی به مشیری نداره.حالا اگه چون شمایی "منطق و مغلطه"رو پای منبر مشیری آموختی,که دمه مشیری گرم.بزرگامردا که حق استادی هم به گردنت داره!
      آکاوه سطح آگاهی باید با خروجی زبان یا قلم-بنظر من البت-تناسب داشته باشه.چرا همون تاریخ رو ادامه نمیدی, دکترا بگیرید؟ هم سرت گرم میشه. هم حداقل دیگه راسل رو با مشیری اشتباهی نمیگیری.
      در آخر ازت ممنونم که با وجود اینکه میتونستی آرا مخالف من رو منتشر نکنی,منتشر کردی.

      حذف
    9. هم میهن گرامی سخن شما را پیرامون نقد کردن مشیری و اصولا نقد اندیشه مشیری و مشیری ها می پذیرم و همینجا هم از شما پوزش میخوام اگر مرید کسی شما رو خطاب کردم. به هر حال انسانه و اشتباه می کنه و مرید نبودن شما نیز البته سبب نمیشه که قالب هواداران جناب مشیری رو مرید ایشان و فاقد اندیشه مستقل ندونم.
      درباره واژه مغلطه هم میهن گرامی من منظورم این نبود که مشیری اختراعش کرده بلکه منظورم این بود که جناب مشیری این واژه رو از بار معنایی تهی کردن چون هر جایی با ربط و بی ربط برای توصیف دیدگاه مخالف خود ازش سود بردن و به مرور زمان ارزش معنایی خودش رو از دست داد و گفتید که راسل اختراعش کرده که به هیچ وجه اینگونه نیست و به یونان باستان و سقراط برمیگرده که البته اندکی هم مجبورم وارد حیطه غیرتخصصی خودم یعنی فلسفه و زبان شناسی بشم. هم میهن عزیز در یونان باستان واژه سوفوسطایی یا همون سفسطه گر یک ارزش بود و در یک رویداد تاریخی که اینجا جای توضیحش نیست سقراط سفسطه گری رو از یک ارزش تبدیل به ضد ارزش می کنه.
      در دوران پس از یورش تازیان با هلاقه ای که برخی از افراد به ویژه سهرودی به مطالعه فلسفه یونان داشتن این واژه نیز وارد زبان آنها می شود و واژه تازی مغلطه و مغالطه و مغالطات تبدیل به ترجمه ای از سفسطه یونانی میشن.
      درباره پرسشت هم دوست داشتم ادامه بدم ولی نذاشتن و زمانیکه دانشجوی دکترا بودم بیرونم کردن.

      پاینده باشی

      حذف
  2. درود بر كاوه عزيز.
    خيلي واضح و روشن است كه سوالات مشيري چه خواهد بود. سوالات تكراري كه در گذشته بارها بيان كرده اند و رضا پهلوي هم بارها به همه اين اتهامات پاسخ داده. اگر امثال مشيري ميخواستند قبول كنند، تا الان پذيرفته بودند. ولي مي بينيم كه هر وقت به امثال مشيري پاسخ داده ميشود، باز از روضه 28 مرداد بيرون نمي آيند. رضا پهلوي بارها به سوالات خبرنگاران حرفه اي در مورد گذشته پاسخ داده.
    بنده هيچ جا نديده ام كه رضا پهلوي از گذشته دفاع كرده باشد. هيچ وقت هم از رضا پهلوي نشنيده ام كه از جمهوري بد بگويد و يا از پادشاهي دفاع كند. رضا پهلوي هميشه مهمترين دغدغه خود را آزادي ايران معرفي كرده و جزييات را به عهده صندوق راي گذاشته. نميدانم چرا فهميدن و درك كردن اين حرف براي مشيري و دوستانشان سخت شده است.
    جناب مشيري اگر خيلي مشتاق به مناظره هستند در مورد دوران پهلوي، با آقاي ميرفطروس مناظره كنند.
    سوال ما از مشيري اين است:
    به چه دليل بايد رضا پهلوي پاسخگوي گذشته باشد. مگر رضا پهلوي مقام اجرايي داشته است در گذشته؟
    امثال مشيري جواب اين سوالات را خوب ميدانند اما نميخواهند قبول كنند. براي اينها ميهن مطرح نيست. حاضر هستند كه نابودي ايران را به چشم ببينند ولي دشمني با رضا پهلوي را كنار نگذارند.
    وقتي حرفهاي مشيري كه از روي كينه ميباشد رو گوش ميدهم، با خود ميگويم كه اينها حتما دشمني شخصي با رضا پهلوي دارند.
    وگرنه دشمني با رضا پهلوي كه نقش فراحزبي در اين سالها داشته، به چه دليل است.
    كسي نميتواند يكجا بياورد كه رضا پهلوي از حزب و يا جريان خاصي دفاع كرده باشد.
    اگر مشيري، نقدهايي به دوران محمدرضاشاه و رضاشاه داره، بايد با طرفداران شاهان پهلوي مناظره كنه و نه با رضا پهلوي كه هيچگاه از كسي دفاع نكرده.

    سپاس از كاوه گرامي

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بردیای عزیز

      دقیقا درست میگی. اینکه میگم مشیری باید تخصص و جایگاهشو مشخص کنه واسه همینه که روشن بشه میخواد درباره چی با شاهزاده سخن بگه. درباره گذشته یا درباره امروز و آینده؟
      مثلا میگیم درباره تاریخ ایشون خودش رو صاحبنظر میدونه. نخست اینکه ایشون دانش آکادمیک انسانی مانند دکتر میرفطروس رو نداره و دوم حتی یک اثر پژوهشی درباره تاریخ نداره. من خودم حداقل 7 کتاب از دکتر میرفطروس درباره تاریخ خوندم و از هرکدامش هم آموختم و یاد گرفتم. این جناب مشیری ولی میشینن فقط جلوی دوربین و خودشون رو صاحبنظر میدونن.
      مگر شاهزاده ادعا کرده که متخصص تاریخ یا فلسفه است که حالا بیاد با ایشون بحث کنه دبارش؟
      اتفاقا مشروطه خواهان در دوره های مختلف در این مدت بارها ایشون رو دعوت به مناظره کردن و ایشون خودش رو به نشنیدن. آخرین نمونش هم دوست عزیزمون آقای خسرو فروهر بودن که ایشان رو دعوت کردن به مناظره ولی نمیاد و هدفش هم از مناظره با شاهزاده فقط هوچی گری و بزرگ کردن خودشه و مطمئنم که شاهزاده اونقدر بی فکر نیست که همچین حماقتی بکنه.

      شاد باشی دوست عزیزم

      حذف
  3. چکار داری که تخصص آقای مشیری چیه؟ آیا پاسخی برای نقد های او داری یا نه؟ این یک مورد!
    مورد دوم: مگر تخصص آقای رضا پهلوی چیه که باید برای مناظره با او متخصص بود؟
    مورد سوم: اینکه خیلی ها جرات وارد شدن در یک موضوع را ندارند لزوما به معنای پیچیدگی آن موضوع نیست.
    مورد چهارم: درک آقای بهرام مشیری از شاهنامه از بسیاری از اساتید ادبیات بالاتره چون او با شاهنامه زندگی کرده.
    مورد پنجم: آن بیت شعری که بالای سایت خودتان گذاشتید از فردوسی نیست عمو جان! این بیت جعلی گویا در زمان رضا شاه بر سر زبان ها افتاده. ملک الشعرای بهار هم به این نکته اشاره کرده.
    مورد ششم: بهرام مشیری هرگز خودش را متخصص روانشناسی یا جامعه شناسی و ... ندانسته و هرگز هم از استاد خوانده شدن استقبال نکرده اگر چه، به نظر من، از معدود ایرانی هایی است که شایسته این لقب هستند. شیوه نگارش شما واقعا مغرضانه، عوامانه و مسخره است.
    خلاصه اینکه، آقای مشیری را میشه یک روشنفکر حوزه عمومی دانست، کسی مثل زنده یاد کریستوفر هیچنز آمریکایی. او در اصل یک روزنامه نگار بود اما وارد مباحث دینی و سیاسی هم می شد و چون صاحب ایده بود مورد توجه متخصصان واقع شد.
    برای وارد شدن و نظر دادن در باره یک چیز نیازی نیست در آن چیز متخصص باشید. آنچه لازمه اینه که نظر شما مستدل باشه و این چیزیه که بهرام مشیری به شدت به آن پایبنده و به همین دلیله که اینقدر مورد توجه قرار گرفته.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یعنی به گمان شما یک فرد میتونه همزمان در چندین زمینه خود را صاحبنظر بدونه آن هم در این دوره تاریخ بشر؟ این مشکل شرقی هاست وگرنه من ندیدم تا به حال که اندیشمندی (اگر مشیری را اندیشمند فرض کنیم) در دنیای مدرن در این یکی دو دهه اخیر اصلا به خودش اجازه بده که وارد زمینه هایی بشه که توش تخصصی نداره و از اون فاجعه بارتر اینه که چنین شخصی بیاد و از متخصصین یک علم ایراد بگیره. اما اینکه پاسخ داره یا نه سخنانشون اتفاقا داره و بارها به خودشون ایمیل زدم و چند بار هم روی خط برنامشون رفتم ولی همه آزادمنشی ایشون اینه که سریعا قطع کنن و بگن فقط من دست میگم و امثال شما هم که مرید ایشون شدید رگ گردنتون میزنه بیرون و میگید به به چه استادی داریم ما.
      شما میشینی میگی درک مشیری از استادان راستینی (نه مانند مشیری که استادی قلابیشون رو جلوی تلویزیون گرفته باشن بلکه کار آکادمیک کردن) مانند فروزانفر یا ذبیح الله صفا یا خانلری و خیلیهای دیگه از شاهنامه بیشتره. این اوج غوطه ور شدن شما رو در فرهنگ مرشد سازی و مریدپروری نشون میده برای من.
      کمدی اینه که شما میگی ایشون شایسته استادیست و نیازی به کار آکادمیک نداره و احمقانه اینه که استادی ایشون در حرف زدن جلوی تلویزیون خلاصه شده.
      جالبتر اینکه روشنفکر میدونید ایشون رو. روشنفکر قاب عکس نمیذاره روی میزش عزیز جان.
      شما میتونی همچنان بشینید پای منبرشون و لذت ببرید و استاد به نافش ببندید ولی واقعیت تغییر نمیکنه. ایشون با فوق لیسانس شمی در هیچ زمینه ای استاد نیستن چون کار آکادمیک نکردن و من اینو به عنوان کسی میگم که کار آکادمیک تاریخ کردم و دارم میکنم هنوز پس سخن امثال مشیری ممکنه برای شما جذاب باشه ولی برای من هیچ ارزش علمی نداره.

      حذف

پیش از کامنت گذاشتن به نکات زیر توجه کنید :

1 - برای خود یک نام برگزینید و به گونه ناشناس کامنت نگذارید.
2 - داوری شما درباره من برای من ارزشی ندارد. پس آن را پیش خود نگه دارید.
3 - دشنام و اتهام بی سند به من و سایر نظر دهندگان ممنوع است.
4 - کامنت زیر هر پست باید در ارتباط با موضوع آن پست باشد.
در صورت رعایت نکردن هر یک از نکات بالا کامنت شما حذف خواهد شد.

پیروز باشید. پاینده ایران