چند روز پیش به یکباره خبری توجه محافل سیاسی ایرانی را به خود جلب کرد و آن تصمیم دولت آمریکا مبنی بر بیرون آوردن نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست سازمان های تروریستی خود بود.
درباره چرایی و چگونگی این موضوع دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بی گمان این کار یک شکست برای لابی جمهوری اسلامی در آمریکا و همینطور یک پیروزی برای لابی مجاهدین است و البته وقوع این اتفاق نیز قابل پیش بینی بود زیرا از چند سال پیش شماری از سیاسیون مطرح و با نفوذ آمریکا از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در نشست های پر خرج و پر زرق و برق مجاهدین شرکت می کنند.
اما ما باید از خود بپرسیم که آیا مخالف بودن سازمان مجاهدین با جمهوری اسلامی به معنای ملی بودن و دموکرات بودن این سازمان است و آیا دولت آمریکا برای حمایت از مردم ایران نام این سازمان را از لیست تروریستی خود خارج کرده است؟
بی گمان پاسخ این دو پرسش خیر است.
کارنامه مجاهدین و خیانت های آنها به ایران و ایرانی و در آغوش گرفتن و دادن دست اتحاد با صدام حسینی که می خواست قادسیه دوم را در ایران رقم بزند و کشتن هزاران ایرانی مدافع خاک میهن (که خود مجاهدین نیز آن را تایید می کنند) و همینطور فعالیت های تروریستی این سازمان در پیش از دوران جمهوری اسلامی و همبستگی آنها با خمینی هیچکدام گواه بر ملی بودن این سازمان نیستند و بیشتر بیانگر فرصت طلبی این سازمان و ضد ایرانی بودن این سازمان است.
درباره دموکرات بودن این سازمان نیز کارنامه این سازمان تروریستی و معجون ایدئولوژیک حاکم بر این سازمان که ترکیبی از اندیشه های ضد آزادی و مخرب و اسلامگرایی علی شریعتی به همراه چپ گرایی بسیار عقب افتاده است به مانند هر حکومت و سازمان ایدئولوژیک و تمامیت خواه دیگر از انسانها رباطهای تحت امر خود را ساخته و نمی توان باور کرد که سازمانی که در درون خود از انسانها اینچنین رباطهایی ساخته در فردا روزی به آزادی و دموکراسی پایبند باشد. سازمانی که زنان و مردان در آن به مانند جمهوری اسلامی کاملا از یکدیگر جدا شده اند و آن حجاب احمقانه و ضد انسانی را به گونه ای روی زنان انداخته که حتی یک تار مویشان مشخص نباشد و یونیفرم و لباس های متحدالشکل بر تن اعضایش کرده حتی کورسویی از دموکراسی را نشان نمی دهد و تنها به مانند اصلاحاتچی ها و کسانی که نام متناقض و احمقانه ملی مذهبی را روی خود گذاشته اند سوغاتش برای ایران و ایرانی حکومت اسلامی از نوعی دیگر (به زعم خودشان) خواهد بود.
حال باید از خود بپرسیم چرا آمریکا نام این سازمان را از لیست تروریستی خود خارج کرد؟ همانگونه که در ابتدای مطلب گفتم بخشی به لابی نیرومند و پول هایی است که این سازمان در میان سیاستمداران آمریکا پخش کرده اما این همه ماجرا نیست حداقل از دید من. دولت آمریکا با این کار خود در واقع ابتدا می خواهد هشداری به جمهوری اسلامی درباره حل مشکل اتمی خود بدهد و در گام بعد روی مجاهدین به عنوان گزینه برای پس از جمهوری اسلامی حساب می کند همانگونه که در کشورهای شمال آفریقا نیز نه روی نیروهای ملی و سکولار بلکه روی طیفی از اسلامی ها سرمایه گزاری کرد و حکومت های اسلامی البته با حاکمان کراوتی را در آن کشورها مستقر ساخت زیرا برگ حکومت های اسلامی یا بهتر است بگویم قلاده حکومت های اسلامی که دور گردن مردم سرزمین های اسلامزده است هنوز برای غرب جذاب است زیرا هنوز هیچ ابزار بهتری برای عقب مانده نگه داشتن این کشورها و سواری گرفتن از آنها وجود ندارد و از سوی دیگر عدم وجود یک تشکل نیرومند و ملی و سکولار دموکرات در برابر جمهوری اسلامی و چندپاره بودن اپوزیسیون و دعواهای احمقانه مربوط به گذشته که از برکات وجود و فعالیت های فسیل ها و پیر و پاتال های سیاسی است سبب شده است که غرب به خود اجازه بدهد روی هر سازمان و گروه تروریستی و ضد ایرانی برای آینده ایران سرمایه گزاری کند.
ما ایرانیان باید بفهمیم که اگر به خودمان نیاییم باید منتظر بنشینیم تا غربیها برایمان تصمیم بگیرند و آنها هم اگر به خودشان باشد یک حکومت ایدئولوژیک و اسلامی دیگر را به ما زورچپان خواهند کرد.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
پنجم مهر 2571