۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

از مرگ عزت الله سحابی ناراحت نشدم ولی از مرگ دخترش غم در وجودم رخنه کرد


از آنجایی که من مخالف شدید خود سانسوری و مرده پرستی و مقدس شدن مردگان هستم این مطلب را می نویسم. چند پست پیش هم درباره مرده پرستی نوشتم.
من به جز آخوندها (از هر نوعی و با هر تفکری) از مرگ کسی خوشحال نمی شوم و این موضوع درباره آقای عزت الله سحابی هم صادق بود. من از مرگ این مرد شادمان نشدم ولی افسوس هم نخوردم که مثلا حیف شد رفت یا مرد بزرگی را از دست دادیم یا این مرد خدمات زیادی کرده بود. هیچکدام از این جملات را در ذهن خودم نگفتم چون اساسا ایشان و افرادی از جنس فکری ایشان مانند پدرش یدالله سحابی یا برادرش فریدون صحابی یا دیگرانی مانند بازرگان و یزدی و صباغیان و حبیب الله پیمان و بنی صدر و بسیاری دیگر هیچ دستاورد مثبتی که برای ایران و ایرانی نداشتند هیچ بلکه تمام کارنامه شان در پنجاه سال اخیر تلاش برای به قدرت رساندن و نگهداری اسلام در صحنه سیاست ایران بوده و دستاورد نا خود آگاه (برای برخی آگاهانه) این تلاش جنایاتی بوده که در چهارصدر سال اخیر ایران بی مانند بود..
اگر نوشته های آقای سحابی را بخوانیم یا فعالیت های سیاسی و حضورش در ابتدای این انقلاب و حتی دیدگاه هایش پس از کنار گذاشته شدنش را ببینیم همه و همه تلاش او برای یک چیز را نشان می دهد. حکومت اسلامی و با گذشت بیش از سه دهه گمان می کنم برای بسیاری از ایرانیان ماهیت حکومت اسلامی روشن شده باشد.

نکته مهم این است که مرگ آقای سحابی و اصولا هر شخصیتی باعث تغییر کارنامه او نمی شود.

با همه توضیحاتی که در بالا دادم باید بگویم او یک پدر بود و هر که باشد و در هر شرایطی باشد برای فرزندش عزیز است و طبیعی ترین حق یک فرزند است که پس از درگذشت پدرش برای او سوگواری کند و یک فاجعه و جنایت وحشتناک است که فرزندی در مراسم خاکسپاری پدرش به قتل برسد. آخر خاکسپاری یک مرد هشتاد و یک ساله چه خطری دارد که خانواده او در حالی که هنوز در سوگ درگذشتش هستند داغی تازه را تحمل کنند؟ در کجای تاریخ ایران دختری در حال خاکسپاری پدرش به قتل رسیده؟ در چه دوره ای زندگی می کنیم؟
همگی می دانستیم که با یک رژیم وحشی سر و کار داریم ولی آخر تا این حد که دختر در حال خاکسپاری پدرش به قتل برسد و پس از آن هم تریبون های دروغ جمهوری اسلامی کار همیشگی خود یعنی دروغ پراکنی را انجام دهند؟
این چه هیولائی است که در این سی و دو سال هر روز وحشتناک تر شده؟ این هیولا همان حکومت اسلامی است و دستاورد همان اسلام سیاسی است.
برای نابودی این هیولا چه باید کرد؟ فقط و فقط یک چیز را در پاسخ این پرسش می دانم و آن این است که آخوند و حکومت های دینی با راهپیمایی سکوت و کارهای مدنی و این دست کارها از بین نمی روند و هیچگاه اصلاح هم نمی شوند.
آقای سحابی در همه دوران پس از کنار گذاشته شدن از دستگاه حاکمیت جمهوری اسلامی تلاشش اصلاح این رژیم بود و نه تنها این رژیم حتی ذره ای اصلاح نشد بلکه در خاکسپاری خودش دخترش را هم به قتل رساند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیش از کامنت گذاشتن به نکات زیر توجه کنید :

1 - برای خود یک نام برگزینید و به گونه ناشناس کامنت نگذارید.
2 - داوری شما درباره من برای من ارزشی ندارد. پس آن را پیش خود نگه دارید.
3 - دشنام و اتهام بی سند به من و سایر نظر دهندگان ممنوع است.
4 - کامنت زیر هر پست باید در ارتباط با موضوع آن پست باشد.
در صورت رعایت نکردن هر یک از نکات بالا کامنت شما حذف خواهد شد.

پیروز باشید. پاینده ایران